از دمشق تا تهران ؛ وقتی وحدت ملی استعمار را شکست داد

از دمشق تا تهران ؛ وقتی وحدت ملی استعمار را شکست داد

نمونه ی تلخ آن اهانت اخیر در یکی از برنامه های رسمی ناخواسسته صدا وسیما به مقدسات اهل سنت بود؛ زخمی بر دل هم وطنان عزیز ما که وحدت ملی را نشانه رفت. در چنین فضایی بازخوانی قصه هایی از تاریخ که بر حرمت نهادن به باورهای دینی یکدیگر و وحدت در برابر بیگانگان تأکید داشته اند اهمیت دوچندان پیدا می کند.

سرگذشت فارس خوری سیاستمدار فرهیخته و مسیحی سوریه که در روزهای سخت مبارزه برای استقلال جانانه برادری میان مسلمانان و مسیحیان را فریاد زد امروز پیامی روشن دارد: راه سربلندی نه از مسیر توهین و تفرقه بلکه از کوچه های احترام و همدلی می گذرد. ایران عزیز ما همانند گذشته این بار نیز می تواند با تمسک به سرمایه ی عظیم وحدت ملی از گردنه های سخت عبور کند و به مسیر شکوهمند خود ادامه دهد.

تاریخ دفتر پرماجرایی است که در هر برگ آن فریادهای آزادی و همبستگی ملت ها به گوش می رسد و چه زیباست که گاه قصه ی مبارزه ملتی در سرزمینی دیگر نوری از امید را بر دل های دیگر ملتها  می تاباند؛ همچون آن روزگار در میانه سده بیستم که مردم سوریه برای رهایی از بند استعمار فرانسه به پا خاستند.

در سال ۱۹۴۷ میلادی فارس الخوری رئیس جمهور وقت سوریه تنها چند دقیقه پیش از آغاز جلسه ای که سوریه برای پایان دادن به انتداب (قیمومیت) فرانسه درخواست کرده بود با لباس سنتی یعنی طربوش قرمز و کت وشلوار سفید شیک خود وارد مقر سازمان ملل شد.

او بی درنگ به صندلی نماینده فرانسه در جلسه رفت و روی آن نشست و صندلی سوریه را خالی گذاشت. دیپلمات های حاضر با شگفتی شاهد این صحنه بودند چرا که فارس بیگ به عقلانیت و فرهیختگی شهره بود.

نماینده فرانسه که وارد شد سراسیمه به فارس بیگ اعتراض کرد که این صندلی برای فرانسه است و پرچم فرانسه نیز در مقابل آن قرار دارد. او بارها جایگاه سوریه را به فارس بیگ نشان داد اما فارس بیگ بی اعتنا تنها به ساعتش نگاه می کرد.

پس از بیست وپنج دقیقه نماینده فرانسه از کوره در رفت و نزدیک بود دست به خشونت بزند. در این هنگام فارس بیگ برخاست ساعتش را در جیب گذاشت و با لبخندی گفت:

عالیجناب سفیر! من تنها بیست وپنج دقیقه بر صندلی شما نشستم و نزدیک بود مرا خفه کنید؛ اما سوریه بیست وپنج سال وقاحت نیروهای شما را تحمل کرد. دیگر زمان آن رسیده که کشورم آزاد شود.

در همان جلسه استقلال سوریه رسمیت یافت و آخرین سرباز فرانسوی خاک سوریه را ترک کرد.

فارس خوری نخست وزیر سوریه و در عین حال وزیر اوقاف اسلامی بود در حالی که خود مسیحی بود. وقتی برخی اعتراض کردند عبد الحمید طباع نماینده مسلمانان در مجلس پاسخ داد: «ما به فارس بیگ خوری (مسیحی) بر اوقاف خود بیشتر از خودمان اعتماد داریم.»

روزی ژنرال گورو به فارس خوری گفت: فرانسه برای حمایت از مسیحیان شرق آمده است. فارس بیگ در واکنش روز جمعه به مسجد جامع اموی رفت بر منبر ایستاد و گفت:«اگر فرانسه مدعی است برای حمایت از ما مسیحیان آمده من مسیحی از این جایگاه شهادت می دهم که لا اله الا الله.»

نمازگزاران مسجد او را بر دوش گرفتند و در خیابان های دمشق گرداندند. در آن روز مسیحیان دمشق نیز تظاهراتی گسترده ترتیب دادند و یکصدا شعار دادند: «لا اله الا الله»آنان فرزندان یک وطن بودند با تنوع باورهایشان.

امروز در برابر هرگونه تلاش برای تخریب همبستگی ملت ایران ـ چه از بیرون و چه از غفلت های درونی ـ باید این درس ساده ی تاریخ را به یاد آورد: آزادی و کرامت با احترام به مقدسات همه ی مردم شیعه و سنی مسلمان و مسیحی معنا می یابد.

آزادی سرزمین ها از چنگ استعمار با وحدت دل های آزادگان  رقم می خورد؛ و امروز نیز استقلال عزت و اعتلای  ایران عزیز تنها با تکیه بر وحدت اسلامی و همبستگی ملی استمرار می یابد.

امروز بیش از همیشه به بازگشت به اصل وحدت و برادری نیازمندیم؛

و همان گونه که مولانا می گوید:

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش

خروج از نسخه موبایل