رسانهها این قدرت را دارند که موضوعات با اهمیت را کم اهمیت جلوه دهند و یا موضوعات کم اهمیت را با اهمیت جلوه دهند و از این وجه که به طور سیستماتیک میتوانند پیامهایی را به جامعه برسانند، میتوانند آثار مثبت و یا منفی بر جامعه بگذارند؛ اگر محتوایی که در دسترس مردم قرار می دهند، گمراهکننده باشد، رسانهها آسیبزا خواهند شد و میتوانند بر اقتصاد تاثیر گذارند، همانطور که در ایران اتفاق افتادهاست اما رسانهها قادر نخواهند بود قیمت ارز را جابهجا کنند.
تنها کاری که رسانهها میتوانند انجام دهند، اعلام قیمتها در بازار طلا، سکه و ارز است و حال باید پرسید که چرا کار به جایی رسیدهاست که افزایش نرخ ارز بر گردن رسانهها افتادهاست؛ در چند سال قبل و در سالهای ۹۳ تا ۹۴ قیمت دلار بسیار شفاف بود و هیچ چیز به اندازه قیمت دلار شفاف نبود و این بازار شفاف را با بستن صرافیها و گرفتن دلالها غیرشفاف نابود کردند و انقدر بازار غیرشفاف شده است که هیچ کجا قیمت اعلام نمیکند و با تنها رسانههایی که قیمت اعلام میکنند برخورد میشود.
تنها با خبر نمیشود بازار را کنترل کرد و با قیمت دادن به تنهایی نمیشود روند بازار ارز را تغییر داد، بلکه باید عملکردی صورت گیرد و باید عرضه و تقاضایی در کار باشد تا قیمت ارز تغییر کند.اتفاقی که امروز افتاده و رسانههایی که با آنها برخورد شده درنتیجه ادامه سیاست غیرشفافسازیهای دولت است.
تبعات غیرشفافسازی این است که بازار دلار با آن حجم از شفافیت که حتی از بازار سرمایه نیز شفافتر بودهاست، به وضعیتی دچار شده که قیمت واقعی ارز را نمیتوان پیدا کرد؛ تمام قیمتهایی که در بازار نقدی میبینید فیک است، چراکه دولت اصرار دارد قیمتهای غیرواقعی بزنیم و اینگونه شد که کار به جایی رسید که فعال غیر حرفهای نمیتواند ارز خود را در بازار بفروشد و مجبور میشود تا ارز خود را به دلالان بدهد و آنها نیز آن را با ۲ تا ۳ هزار تومان بالا و پایین بفروشند.
۲۲۳۲۲۷