انتشار اخبار پرداخت وام عشقی به مدیران بورسی و کارکنان نظام بانکی کشور در روزها و هفتههای گذشته، داغ دل خیلیها را تازه کرد؛ کسانیکه گذشتن از هفتخوان را از گرفتن یک وام ۱۰۰ میلیون تومانی آسانتر میبینند.
به تازگی قواعد و مقررات جدیدی بر فرایند ارائه تسهیلات به آحاد مردم و صدالبته مردم عادی حاکم شده که عملاً متقاضی را از گرفتن تسهیلات پشیمان میکند؛ داشتن چک صیادی، بردن ضامنی که هم رسمیست و هم چک دارد، سفته و ضمانت و… همه اینها وام گرفتن را به یک امر غیرممکن تبدیل کرده است. این سختیها برای طبقه کارگر و بازنشستگانی که بعد از سالها جان کندن، حالا به خاطر عروسی فرزند یا سرطان همسر یا بیماری صعبالعلاج خودشان میخواهند مبالغ ناچیز و ناکافی از صندوق تامین اجتماعی وام بگیرند، به مراتب حادتر است و جان آنها را از درون میکاهد.
سال ۱۴۰۱ میخواستم با وام ۱۲ میلیونی یک یخچال بخرم و با گذشت دو سال هنوز هم معلوم نیست وام ۳۰ میلیون تومانی به من تعلق میگیرد یا نه. اصلا الان میتوانم با آن وام، یک ماشین لباسشویی بخرم؟
خیلیها خیلی ساده وام میگیرند ازجمله مدیران بورس و همینطور کارکنان و مدیران نظام بانکی، اما بازنشستهای داریم که همسرش سرطان دارد و قریب یک سال تمام است در نوبت وام ۳۰ میلیون تومانی تامین اجتماعی منتظر ایستاده است. بارها در قرعهکشی رد شده و بیش از ۱۰ بار به کانون بازنشستگان مراجعه کرده، اما ناکام مانده است. جای تاسف دارد که این حجم از تسهیلات قرضالحسنه کلان و ابرکلان به خواص داده میشود، اما کارگر زحمتکشی که بازنشسته میشود، ۳۰ میلیون تومان هم نمیتواند وام بگیرد و خرج بیماری همسرش کند!
این تبعیضها و بخششها که ظاهراً تمامی ندارد، داغ دل مردم و کارگران را تازه نگه داشته است. «وام میلیاردی مدیران بورس» فقط یک نمونه از این حاتمبخشیهاست که در روزهای ابتدای کار دولت جدید، به صدر اخبار آمد.
وامهایی کلان با سود ۴درصدی و دوره بازپرداخت طولانی
مجید عشقی که در تاریخ ۲۱ آنلاین ۱۴۰۰ با رای اکثریت اعضای شورای عالی بورس به عنوان رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار انتخاب شده بود، هفدهم شهریور ماه ۱۴۰۳ از مدیریت سازمان بورس کنارهگیری کرد. عشقی در شرایطی به پایان مدیریت در بازار سرمایه رسید که در روزهای اخیر انتشار نامه سازمان بازرسی به وزیر اقتصاد مبنی بر پرداخت وام ۱۰.۵ میلیارد تومانی به مدیران سازمان بورس با نرخ کارمزد ۴درصد و دوره بازپرداخت طولانی، حاشیههای بسیاری را برای او رقم زده بود. در این نامه آمده بود: «سال جاری (در دوره زمانی تغییر دولت) در مجموع مبلغی حدود ۱۰۵ میلیارد ریال تسهیلات با نرخ کارمزد ۴درصد و دوره بازپرداخت ۱۰ ساله، از محل منابع داخلی سازمان بورس و اوراق بهادار آن هم در ازای دریافت تضمین به صورت چک معادل مبلغ تسهیلات، به اعضای هیأت مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار پرداخت شده است». سهم عشقی هم از این بذل و بخشش، یک وام قرضالحسنه بیش از ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومانی بود.
بازنشستهای بعد از یک سال انتظار، به وام نرسید و به دیار باقی شتافت. وام ۳۰ میلیون تومانی برای او آرزوی محال شد! حالا عشقی میگوید وام ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیونی کاملاً قانونیست و مصوبه دارد
این تسهیلات رایگان و خیلی ساده برای خواص بورسی، صدای خیلیها را درآورد هر چند در روزهای میانی شهریور ماه، رئیس وقت سازمان بورس با بیان اینکه پرداخت وام به اعضای هیات مدیره بورس براساس مصوبه شورای عالی بورس انجام شده و پرداخت این وامها قانونی و لازم بوده، گفت: این مصوبه صرفا نه برای اعضای هیات مدیره بلکه برای کلیه کارکنان سازمان بورس است!
البته باید از ایشان پرسید چطور چنین وامهایی قانونیست و آیا هر پرسنل سازمان بورس توانسته ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان وام قرضالحسنه بگیرد؟ اما مساله اینجاست که این وامهای نجومی فقط محدود به بورس و مدیران بورس نیست. فرادستان، آقازادهها، نمایندگان مجلس و مدیران و کارکنان نظام بانکی نیز هر کدام به نوبه خود از این باغ بری چیدهاند و سهمی درخور داشتهاند!
برای نمونه نماینده مجلسی که فریاد وااسفا برای وام میلیاردی عشقی سر میدهد و تاکید میکند «حتماً باید رسیدگی شود»، یک قلم وام ودیعه مسکن ۵۰۰ میلیون تومانی میگیرد با نرخ سود ۴درصد، در حالیکه وام ودیعه مسکن مردم ۲۰۰ میلیون تومان است با نرخ سود ۱۸درصد و البته به شرط گذر از همان هفتخوان رستم.
دو سال انتظار برای ۳۰ میلیون تومان وام
یک بازنشسته برای ۳۰ میلیون تومان وام قرضالحسنه شش ماه، یک سال یا حتی بیشتر منتظر میماند و آخر سر جواب میشنود ببخشید اسم شما در قرعهکشی بیرون نیامده است.
«خسرو رنجبری» بازنشسته تامین اجتماعی در نقد این بیعدالتی و داغ دلی که از بازنشستگان تازه شده، میگوید: چند روز پیش یکی از آشنایان بازنشسته در کرج که از کانون درخواست وام کرده بود به من گفت «اواخر مرداد ۱۴۰۱ ثبتنام وام کردهام و هنوز بعد از بیش از ۲ سال وامی نگرفتهام. طی این مدت هر بار که به کانون مراجعه کردم یا تماس گرفتم اعلام شد هنوز نوبت شما نشده یا سایت بسته است یا اعلام اعتبار نشده، درحالیکه در سال ۱۴۰۱ میخواستم با وام ۱۲ میلیونی یک یخچال بخرم و امسال هم معلوم نیست وام ۳۰ میلیون تومانی کی به من تعلق میگیرد. آیا الان میتوانم با آن یک ماشین لباسشویی بخرم؟». چرا یک بازنشسته برای وام ناچیز باید ۲ سال یا بیشتر انتظار بکشد و در مقابل خانواده شرمنده شود و شخصیتش با هر تماس یا مراجعه تحقیر شود؟
او افزود: با این وام ۳۰ میلیونی مگر میشود چه کرد؟ با این مبلغ، چقدر از مشکلات یک بازنشسته حل میشود که باید ۲ سال هم انتظار بکشد؟ اینگونه وام دادن بیشتر به سرافکندگی بازنشسته کمک میکند تا حل مشکلات زندگیاش!
رنجبر با بیان اینکه «بازنشسته اگر سرطان بگیرد و خرج درمانش سر به فلک بزند از وام خبری نیست»، اضافه میکند: این در حالیست که مدیران بورس به خودشان وامهای چند میلیاردی را در کسری از ثانیه پرداخت میکنند آن هم با سود ۴درصد!
«براتی» بازنشسته دیگری در قروه کردستان است که او هم به وفور از این درددلها و روایتهای غمانگیز در چنته دارد: «بازنشستهای سراغ دارم که بعد از بیشتر از یک سال انتظار، به وام نرسید، ولی به دیار باقی شتافت. وام ۳۰ میلیون تومانی برای او آرزوی محال شد! حالا آقای عشقی میگوید وام ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیونی کاملاً قانونیست و مصوبه دارد».
فراموشی مردم در بطن دعواهای عشقی
رئیس سازمان بورس و همچنین مدیران نظام بانکی از وام میلیاردی تخصیصی به خود و خواص دفاع میکنند و مدعی هستند که این وامها تماما قانونیست و مو لای درزشان نمیرود! نمایندگان مجلس هم بعضا وامهای چند صد میلیونی را در یک جیب میگذارند و از جیب دیگر، کاغذی سراسر توبیخ و تنقید بیرون میآورند و احتمالا سر دعواهای سیاسی و در جریان اعلام برائت از خود، به عشقی و امثال وی حمله میکنند! در این میان، یک کارگر بازنشسته، عمرش در رفت و آمد به کانون بازنشستگان و در طلب یک وام ۳۰ میلیون تومانی به پایان میرسد، وقتی تمام آرزویش عوض کردن یخچال کهنه خانه است یا فرستادن دخترش به خانه بخت.
منبع: توسعه ایرانی