بیک زاده: نه مسی را گرفتم نه پیراهنش را/ بزرگترین اشتباهم رفتن از استقلال بود/می خواهم اولین مربی ایرانی شاغل در اروپا باشم+فیلم

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری آنا، هشام بیک زاده بازیکن سابق استقلال کسی است که قرار بود یک روز مامور مهار لیونل مسی در بازی ایران و آرژانتین باشد اما او در بدترین زمان ممکن بزرگترین شانس دوران فوتبال خود را از دست داد و مصدوم شد. بیک زاده که در دوران حرفه ای خود جزو چند بازیکن پرافتخار لیگ فوتبال ایران محسوب می شود با حضور در خبرگزاری آنا صحبت های جالبی را از دوران حضورش در استقلال و همچنین مربیگری در این تیم که فقط چند ماه طول کشید انجام داد.

گزیده صحبت های بیک زاده:

*همه جا گفتم به خاطر مشکلات شخصی از مربیگری استقلال انصراف دادم

*به خاطر شخصیتم از مربیگری استقلال کنار رفتم

*شاید برخی ها حاضر باشند به هر قیمتی مربی استقلال باشند ولی من نیستم

*قائدی و محبی رفتند اما استقلال مهره های خوبی جذب کرد

*استقلال را نفر به نفر با تیم های پرسپولیس، سپاهان و تراکتور قیاس کنید، این تیم چیزی کمتر از بقیه ندارد

*قلعه نویی گفت اینها 80 هزار نفر هستند، 80 میلیون هم بفحش بدهند تو را بازی می دهم

*با پرسپولیس قرارداد بستم و عکس گرفتم ولی کاشانی قراردادم را پاره کرد

*کوروش کمپانی پیشنهاد تبلیغ داد ولی آن زمان در تهران نبودم

*قرار بود مسی را مهار کنم، نه خودش را گرفتم نه پیراهنش را

*نکونام گفت پیراهن مسی را پولادی گرفت ولی بعدا متوجه شدم خودش گرفته است

*با کی وش در ارتباط هستم و به او پیام می دهم و او هم جواب می دهد

*دوست دارم اولین مربی ایرانی باشم که در اروپا مربیگری می کند 

آنا: الان مشغول چه کاری هستی؟

یک آکادمی مشترک با آقا فرهاد کاظمی زدیم و مشغول کار در آنجا هستیم.این آکادمی در زمینه فوتبال و آموزش فوتبال است. مثل مدرسه فوتبال نیست. یک دوره بدن سازی و آموزش فوتبال دارد.

آنا، ابتدای امسال در استقلال بودی و به عنوان مربی در این تیم فعالیت می کردی اما کسی نفهمید چطور به استقلال رفتی و چطور از این تیم جدا شدی…

اول فصل، استقلال شرایط سختی داشت و بعد از یک مدت وارد باشگاه استقلال شدم. بنده در حاشیه نیستم که بخواهم مصاحبه کنم که چرا نماندم و دوست نداشتم به این مسائل دامن بزنم. یک سری مشکلاتی پیش آمد و بیشتر عنوان کردم که مشکل شخصی است اما این طور نبود.

بیک زاده: نه مسی را گرفتم نه پیراهنش را/ بزرگترین اشتباهم رفتن از استقلال بود/می خواهم اولین مربی ایرانی شاغل در اروپا باشم+فیلم

آنا: بیک زاده مربی استقلال شد و بعد جدا شد. حتما فعل و انفعالاتی رخ داده که این اتفاق رخ داده…

بله؛ برای همین هویت و شخصیتم از استقلال بیرون آمدم. با هر شرایطی نمی توان کار کرد. شاید خیلی ها بتوانند کار کنند و با شخصیت ها کنار می آیند و همه چیز را قبول می کنند اما من نتوانستم. به نظرم کار درستی کردم و برایم بهتر بود که بیرون آمدم. شاید خیلی ها دوست داشتند جای من بودند و در استقلال به عنوان مربی کار می کردند اما وقتی آدم در جایگاهی قرار می گیرد همیشه به آن فکر می کند که فلان جا هستم و برایم خوب است. اما بعدها که زمان می گذرد متوجه می شود که اینطور که قبلا فکر می کرده، نبوده و ای کاش از ابتدا نمی آمدم. دوست ندارم به باشگاه استقلال و فرد خاصی کنایه بزنم. خوشحالم از استقلال بیرون آمدم و برای استقلال آرزوی موفقیت دارم. 2 الی 3 ماه در باشگاه استقلال بودم. یک بازی هم روی نیمکت نشستم و بعد از آن دیگر نرفتم. اتفاقات زیادی بود که اصلا دوست ندارم در مورد آن صحبت کنم. به قولی حرف نزده را همیشه می توان زد.

آنا: استقلال را امسال چطور دیدی؟ فصل اول هم قهرمان مسابقات شد و با توجه به حواشی که پیرامون تیم بود، استقلال خوب نتیجه گرفت و حالا هم طرفداران استقلال امیدوار هستند که این تیم قهرمان شود.

ابتدای فصل شرایط استقلال جنگ و دعوا بود و چند بازیکن از تیم رفتند. با تمام این شرایط استقلال نتایج خوبی گرفت و در نیم فصل قهرمان شد. شرایط امسال سخت بود و من آنجا از نزدیک همه چیز را می دیدم. امیدوارم این مشکلات حل شود، جنگ و دعوا و ناراحت کردن هواداران و روی اعصاب هواداران بودن ادامه دار نباشد و استقلال بتواند با آرامش کارش را ادامه دهد. در نیم فصل دوم زمین ها کوچک تر می شود و امتیاز گرفتن سخت تر می شود، استقلال بازی های سختی دارد.

البته امسال با توجه به اینکه مهدی قائدی و محبی و رافائل سیلوا که برگشت مهره های خوبی مثل مهرداد محمدی و آرمین سهرابیان را گرفتند. استقلال مهره زیاد و خوب گرفت.  بازیکنانی که رفتند خلاء ایجاد کردند ولی با جذب نفراتی که گفتم  خلاء را پر کردند. اختلاف هم با رفتن آنها و آمدن این بازیکنان زیاد نشد.البته آنطور که گفتند محبی و قائدی رفته اند و ما نمی توانیم کاری کنیم هم درست نیست. الان در صدر جدول هستند و خوب ادامه دادند که امیدوارم ادامه دار باشد. این میان صحبت هایی می شود که بازیکنان رفته اند و کسی را نداریم و تیم ضعیف است. بهترین حسنی که استقلال از نظر من دارد این است که چهار سال است کنار هم هستند. شاکله  تیم حفظ شده است و چهار سال با هم بازی می کنند که می تواند به تاکتیک تیم، روند تیم، رو به جلو بازی کردن تیم و هماهنگ بودن تیم کمک کند. اینکه بخواهید 11 بازیکن را در طول فصل هماهنگ کنید، همدیگر را بشناسند. روحیات هم آشنا شوند و همدیگر را از نظر تاکتیکی درک کنند، زمانبر است و این اتفاق افتاده است. حالا من از شما سوال می کنم که رقبای استقلال چه تیم هایی هستند؟

آنا: پرسپولیس، سپاهان، تراکتور….

اگر بخواهید نفر به نفر این تیم هایی که گفتید را آنالیز کنید استقلال جزو سه تیم اول نسبت به تیم های دیگر است. بقیه تیم ها در ته یا میانه جدول هستند.  این سه تیمی که گفتید اگر می خواهند قهرمان شوند باید در بازی های رو در رو برنده شوند تا قهرمان شوند. تیم های دیگر را در نظر بگیرید که مهره ای ندارند. البته انتظاری از آنها نیست. فولاد و تراکتور و گل گهر خوب هزینه می کنند. انتظارات از این تیم ها نسبت به هزینه هایی که می کنند، بیشتر است. استقلال ماشاریپوف را هم  گرفته و سیلوا برگشته است. از نظر من حاشیه ها کار را سخت تر می کند و به تیم، بازیکنان و سرمربی تیم ضربه می زند. تمرکز سرمربی باید روی تیم و بازیکنان باشد. یک روز از نبود یک بازیکن که ناهار ندارد صحبت می شود و یک روز دیگر هم می گویند به یکی پول دادند و به یک بازیکن دیگر نمی دهند. به یکی 5 درصد و دیگری 7 درصد می دهند. اینها اختلاف در تیم می اندازد و شرایط سخت تر می شود. هواداران در این میان اذیت می شوند و شاکی می شوند. آنها دوست دارند تیمشان نتیجه بگیرد و در کری که با تیم حریف دارند، بالاتر باشند. کار سخت است و امیدوارم اتفاقات خوبی بیفتد و مشکلات تیم استقلال حل شود.

آنا: تو جزور کسانی بودی که خیلی چراغ خاموش وارد عرصه مربیگری شدی و خیلی هم تبلیغات رسانه ای انجام ندادی…

با بخشی از حرف های شما موافق هستم. بسیاری هستند که مربی می شوند و تبلیغات وسیع دارند. با خبرگزاری ها کار می کنند. از لحاظ تبلیغات تأثیرگذار است اما من سعی کردم با توانایی خودم و توکل بر خدا، دنبال این مسائل نبودم که تیم رسانه ای داشته باشم که حمایتم کنند و هزینه کنم. اینها برای تبلیغ خوب است اما تا حدی جواب می دهد. زمانی که وارد تیم شدی و شروع به کار کردی، اگر نتوانی مدیریت داشته باشی و ایده جدیدی برای بازیکنان و تیم نداشته باشی، فایده ای ندارد، حتی اگر کل دنیا از شما تعریف کنند.من در کنار مربی های بزرگ بودم، خودم را به روز کردم و کم کم یاد گرفتم. مطالعه دارم. کتاب های مربیان بزرگ و تاکتیک های آنها را می خوانم. از هر کسی چیزی یاد می گیرم و روی تاکتیک و ایده فکر می کنم. شما از روی بازی تیم های دیگر می توانید طراحی تمرین و تاکتیک بیرون بیاورید. ما می توانیم تاکتیک و سیستم جدید درست کنیم اما باید تفکر کنیم و زمان بگذاریم. این زمان گذاشتن در مربیان ایرانی کم است. یکی از مربیان می گوید ما سیستم  گواردیولا را برای تیم ملی باز کردیم. چرا خودمان این کار را نکنیم و ایده جدید را راه اندازی نکنیم و به آن نرسیم؟ چرا همیشه باید از روی دست این و آن تقلید کنیم و بگوییم فوتبال روز دنیا سیستم 3-3-4 است و 2-4-4 است؟ آنها با توجه به بازیکنان و شرایط و ایده و تفکری که در ذهن دارند، ترکیب انتخاب می کنند. ترکیب در فوتبال اصل نیست.یک مربی کمک های قوی می خواهد. مربی نمی تواند تمام جوانب را بسنجد. فشار زیادی که روی مربی است، برایش کافی است. مربی نیاز به آرامش و نقطه نظر دارد. شاید من هاشم بیک زاده چیزی روی نیمکت می دانم که شما ندانید. می توان این مسائل را انتقال داد. این اتفاق در فوتبال است و همیشه یک نفر (سرمربی تیم) موفق نیست بلکه تیم فنی موفق است.

آنا: شما در گل گهر با سعید الهویی کار کردی.  خیلی ها می گویند چون او دوست قلعه نویی بود مربی تیم ملی شده اما از خیلی ها شنیدم که او کار بلد است…

بله من با سعید الهویی کار کردم و از او خیلی چیزها یاد گرفتم. از لحاظ علم فوتبالی و کارهای طراحی تمرینی عالی است. به نظرم خوب است و بی دلیل نیست که آقای قلعه نویی او را نگه داشته است.  سعید الهویی علم روز فوتبال را دارد اما تمام بخش فوتبال علم و فن نیست. برخی از بخش ها خلاقیت یک مربی است. مثلا آقا سعید می گوید سیستم ما در این بازیسیستم گواردیولا در منچستر سیتی است. آیا تمرینی با آن سیستم شده است؟ آیا توانایی که بازیکن تیم ما دارد با تیم منچستر سیتی قابل مقایسه است؟ قابلیت بازیکن و سیستمی که در سطح باشگاهی انجام می شود با تیم یا سطح ملی قابل مقایسه است؟ فوتبال اتفاقات غیرقابل پیش بینی و غیرقابل انتظار دارد و این جدا از تاکتیک است. در زمین فوتبال و مسابقه اتفاقاتی می افتد که اصلا درس آن را نخوانده اید و یا این صحنه را تجربه نکرده اید. باید از نظر خلاقیت،  ایده و تفکر بازی را ببینید که در شرایط بهترین تصمیم را بگیرید. این موفقیت یک مربی است.

آنا: شما یکی از پرافتخارترین بازیکن لیگ برتر هستید. می دانی چند قهرمانی دارید و بیشتر از شما چه کسی دارد؟

من یکی از پرافتخارترین ها هستم چون سید جلال حسینی و سید مهدی رحمتی هم بودند. من 6 قهرمانی دارم  سید جلال هم با یک تیم این عنوان را دارد. من با چند تیم مختلف مثل استقلال، ذوب آهن، سپاهان و فجر قهرمانی به دست آوردم.

آنا: تا به حال بابت این موضوع مغرور نشدی؟

نه اتفاقا مانور هم ندادم و بی سر و صدا بودم.

آنا:در چند سالی که در استقلال به عنوان بازیکن بودی، شرایط سختی داشتی. یک مقدار از آن روزها و شرایط و مربیانی که با آنها کار کردی، صحبت کن. یادم است یک بار آقای قلعه نویی در محل تمرین به بازیکنان گفت ازدواج کنید، ظرف بشورید و زندگی سالم داشته باشید و ….

بله شرایط در آن زمان با الان تفاوت داشت. صفحات مجازی و اجتماعی نبود. اینکه راه بروی و عکست در صفحات باشد. آقای قلعه نویی جدای از مربی گری مثل پدر برای بازیکنان بودند. اگر آن روز این حرف را زدند به این علت بود که ظرف شستن احساس مسئولیت می آورد. زمانی که در زندگی احساس مسئولیت داشته باشید، به زمین انتقال می دهید. بسیاری از بازیکنان جوان و معروف بودند، پولدار بودند و حاشیه زیاد بود. حواشی پیرامون بازیکنان همیشه بود و نمی توان آن را کتمان کرد. اینها در زندگی، خواب و ورزش تأثیرگذار بود. همیشه می گفت سالم زندگی کنید و وقت برای این کارها همیشه هست، البته الان فرق می کند. آن زمان می گفتند برای تیمی بازی می کنید که هوادار چشمش به پای شماست تا شما خوب بازی کنید تا تیمش نتیجه بگیرد. این یعنی یک نوع جهاد. اگر کسی سالم زندگی می کرد و از خودگذشتگی می کرد، جهاد می کرد. در آن برهه از زمان کسانی که گوش کردند، استفاده کردند. 

جالب است بدانید یک مدت طرفداران استقلال به من ناسزا می گفتند. بد هم بازی نمی کردم. آن زمان یک دانشگاه آمار بازی ها را آنلاین می داد که بازیکن چقدر قطع توپ و دوندگی داشته است. من همیشه جزو سه نفر اول در همه بازی ها بودم. نمی دانم چه مسائلی وجود داشت که جو علیه من بود.شاید همبازی ها یا هم پستی هایم بودند که می خواستند من را خراب کنند و با لیدرها یا خبرنگاران دوست بودند و یا … می گفتند این را بزنید که خراب شود و مطلب حاشیه ای برای او منتشر کنید. آن زمان من بد بازی نمی کردم. هر وقت توپ زیرپای من می آمد، تماشاگران ها صدایشان در می آمد. یک نفر که صدا می کرد صدای بقیه هم در می آمد. اصلا فکر نمی کردند که کارشان درست است یا خیر؟ مرتب ناسزا می گفتند و طوری شد که گفتم آقای قلعه نویی من می خواهم بروم. گفت من به عنوان سرمربی از تو راضی هستم ولی بهتر از این می توانی بازی کنی. این هم به خاطر شرایطی است که پیش آمده و نمی توانی تمام توانایی خودت را نشان بدهی. گفت هر طور بلد هستی بازی کن. اینها که 80 هزار نفر هستند اگر 80 میلیون هم اعتراض کنند من تو را بیرون نمی گذارم. این شهامت آقای قلعه نویی واقعا ستودنی است. جالب است شماره امیرخان قلعه نویی را گرفته بودند و به او فحش می دادند که چرا من را بازی می دهد. در آن برهه از زمان هر مربی دیگری بود شاید به خاطر حفظ آبروی خودش، من را کنار می گذاشت. مطمئنم هر مربی دیگری به غیر از آقای قلعه نویی این کار را می کرد.موفقیت یک مربی این است که روی اصول خودش بایستد. مطمئنا این اصول به مربی کمک می کند و نجاتش می دهد. بسیاری از افراد می گفتند آقای قلعه نویی فقط کارش  سانتر از کنار است ولی او با همان تاکتیک 10 قهرمانی آورده و هزار امتیاز گرفته است. اگر واقعا کار او سانتر است چرا نمی توانید جلوی آن را بگیرید؟ چرا نمی توانید کنترل و مهار کنید؟ این حرف ها همیشه بوده و دشمنان همیشه هستند، بودند و خواهند بود. اما نباید به آنها توجه کرد.

آنا: البته این شرایط فقط در زمان شما وجود نداشت چون همین سال گذشته این جو در مورد سعید مهری بود و همین امسال هم روی امید حامدی فر و حتی جعفر سلمانی این فضا وجود دارد…

سعید مهری و جعفر سلمانی بازیکنان توانمندی هستند و هر تیمی دوست دارد این بازیکنان را داشته باشد اما نمی دانم چرا این اتفاقات پیش می آید. جعفر سلمانی و سعید مهری بازیکنان قوی ای هستند و می توانند به تیم کمک کنند. این هجمه که برای من اتفاق افتاد، برای آنها هم اتفاق افتاد. شانس من این بود که مربی ای در دوره من بود که کنارم ایستاد و حمایتم کرد. من بازیکنی بودم که تیم ملی رفتم و سه بازی آخر مرحله مقدماتی جام جهانی را بازی کردم. لطف خدا و کمک خداوند بود که نشان بدهد این همان بازیکنی است که به او ناسزا می گفتید و بی احترامی می کردید. از هواداران می خواهم این کار را جلوی هیچ بازیکنی انجام ندهند. هیچ بازیکنی دوست ندارد بد بازی کند.  بازیکن همیشه دوست دارد بهترین بازی ها را برای تیمش انجام دهد.

آنا: به نظر تو چرا فحش می دهند؟

این دوگانگی هوادار را نشان می دهد. هواداری که در گرما و سرما، در بی پولی زمان می گذارد و به استادیوم می آید انتظار دارد که بازی با کیفیت ببیند. این فرهنگ است. این فرهنگ باید در هواداران جا بیفتد که اگر بازیکن، بازیکن تیمت است باید تا آخرین لحظه حمایت کنید. فکر می کنم با ناسزا، فحش دادن و بد و بیراه گفتن نه بازیکن و نه تیم درست نمی شود و اعصاب خودِ هوادار هم بیشتر خورد می شود. دلیل خاص و منطقی برای فحاشی نمی توان پیدا کرد. اینکه هاشم بیک زاده یا فلان بازیکن پاس اشتباه داده و گل نشده است، بی احترامی نکنید. برخی ها اصلا دنبال فوتبال و نتیجه تیم نیستند بلکه برای تخلیه روحی خودش بی احترامی می کنند وگرنه در هیچکجای جای دنیا اینقدر زیاد به بازیکنان خودشان بی احترامی نمی کنند.

آنا: آخرین بازی که برای استقلال کردی یادت هست؟

نه!

آنا: چرا؟

چون بعد از آن حتی در تیم های لیگ یک بازی کردم و زمان خورد به آن. اگر در استقلال خداحافظی می کردم بیشتر در ذهنم می ماند.

آنا: شما از استقلال به سپاهان رفتی و به این تیم کل هم زدی….

بله من به سپاهان رفتم و به استقلال گل زدم. یک گل زدم و از پاییم در رفت! جالب است گل زدم و دوباره هواداران شروع به فحش دادن کردند. دوست نداشتم در آن برهه به سپاهان بروم اما شرایط طوری رقم خورد که بروم درست مثل امسال که نخواستم در استقلال بمانم. در آنجا در عمل انجام شده قرار گرفتم.البته برایم تجربه شد و در سال بعد به استقلال برگشتم و با استقلال قهرمان شدم. ذهنیتی که در آن دوره از من و بازیکنان ساخته شد، ذهنیت خوبی است و همه به نیکی و خوبی از آن تیم یاد می کنند. استقلالِ آن سال تیم پرستاره و خوبی بود. در سه سال دو بار قهرمان شدیم. حتی می توانستیم قهرمان آسیا شویم. اگر اتفاقاتی که فدراسیون در آن دوره برای ما رقم نمی زد، می توانستیم اف سی سئول را ببریم و به فینال برویم. بهترین زمان بود که می توانستیم قهرمان آسیا شویم. با اینکه تیم های عربی هزینه می کردند اما الان با این تیم ها و شرایط و امکانات نمی توانیم قهرمان شویم.

آنا: شما به پرسپولیس هم رفته بودی درست است؟ ظاهرا مدیران عامل پرسپولیس و فجر سپاسی در خصوص شما معامله کرده بودند.

بله درست است. من از فجرسپاسی شناخته شدم و واقعا کل تیم های تیم لیگ من را می خواستند به غیر از استقلال تیمی پیشنهاد نداده بود. پرسپولیس پیشنهاد داد و قرارداد بستیم و عکس هم گرفتیم.

آنا: عکس را چه کسی لو داده بود؟

نمی دانم شاید شما دادید( با خنده) طبیعتا آن عکس در باشگاه پرسپولیس گرفته شده چون هر باشگاهی عکاس دارد. خیلی ازبازیکنان بودند که از استقلال به پرسپولیس رفتند و قرارداد بستند. در آن زمان آقای کاشانی مدیر عامل و آقای استیلی سرمربی پرسپولیس بودند. اینکه مربی به بازیکن زنگ بزند که شما را می خواهد با اینکه باشگاه  آن بازیکن را بخواهد تفاوت دارد.اینکه مربی بازیکن را بخواهد دلگرم کننده تر است. زمانی که آقای کاشانی با آقای احمدی نژاد به مشکل برخورد از پرسپولیس کنار گذاشته شد. آقای کاشانی گفت تو به خاطر من به پرسپولیس آمدی، به دفتر من بیا، من در شورای شهر، قرارداد را پاره می کنم و اگر دوست داری با مدیریت جدید باشگاه کار کن و قرارداد جدید ببند و بمان. حتی یک بندی در قراردادم بود که اگر می خواستند نمی توانستم بروم.آن روز حرف زدیم و آقای کاشانی قرارداد را پاره کردند و بیرون آمدم. تا از شورای شهر خارج شدم از باشگاه استقلال تماس گرفتند و من به آنجارفتم و قرارداد امضا کردم که اتفاقا در همان سال استقلال قهرمان شد.

آناک از آن دسته بازیکنان نبودی که بگویی خونم از بچگی آبی بود؟

خیلی ها این مسائل را می گویند، شاید ما هم گفته باشیم و خبر نداریم( با خنده). خیلی ها وقتی به تیمی می روند خلاف واقع را می گویند. معمولا بازیکنان چیزی می گویند که طرفداران دوست داشته باشند اما به نظر من دروغی که گفته می شود فکر می کند صداقت است.برخی از مردم هم دنبال حاشیه می گردند و برایشان جذاب است. هرچند که دروغ بگوید. خیلی از بازیکنانی که در رئال و بارسا بازی می کردند از بارسا به رئال رفتند و یا از رئال به بارسا رفتند. وقتی آنها می خواهند باشگاهشان را تغییر دهند که دو باشگاه غول اروپا هستند، نمی گویند خون من سفید و رئالی بود.( با خنده) آنها تیم جدیدشان را انتخاب می کنند و روی انتخاب خود می مانند. بازیکن در آنجا نمی گوید این کار را کردم یا نکردم که اگر سال بعد به تیم دیگر رفت، بگویند تو قبلا چیز دیگری می گفتی. از این اتفاقات در فوتبال ما زیاد افتاده است.

آنا: از اینستاگرام استفاده می کنی؟ چند K فالوور دارد؟

الان 43 هزار فالور دارم.

آنا: این 43 هزار فالوور برای یکی از پرافتخارترین بازیکنان لیگ کافی است؟

قبلا یک پیج داشتم که 870 K داشت و آن را هک کردند.اتفاقا عکس آن را برای یادگاری دارم و هر کاری کردم برنگشت. اگر یادتان باشد در زمانی که بحث مسی و اینکه مامور مهار او شدم کل صحبت ایران در مورد من بود.  شاید اگر آن پیج را داشتم الان سه الی چهار میلیون می شد اما بعد از اینکه این اتفاق افتاد هیچ فعالیتی در اینستاگرام نداشتم. گفتم صفحه مجازی و واقعی نیست اما الان صفحه مجازی دنیای واقعی شده است. آن زمان یک بی بند و باری هایی در اینستاگرام بود و بازیکن به حاشیه می رفت. مثلا به دایکرت بازیکنان می آمدند و حاشیه درست می کردند … بعد از شش ماه به پیشنهاد یکی از دوستان وارد شدم که درست از آن استفاده کنم. این باعث شد که دوباره بیایم و کم کم عکس های فوتبالی را گذاشتم. البته هر از چندگاهی پیشنهاد تبلیغ می دهند و پولی هم گرفتیم> یا مثلا دندان هایمان را درست می کردیم( با خنده)

آنا: کوروش کمپانی به شما پیشنهاد کرده بود؟

پیشنهاد شد اما به لطف خداوند در تهران نبودم.

آنا: پیشنهاد خوبی دادند؟

موبایل و پول می دادند. 30، 100 یا 50 میلیون می دادند ولی من آن زمان در تهران حضور نداشتم. نمی دانم ماجرا چه بود ولی این حجم از پول که به حساب واریز می شود باید سند و مدرک بیاورید. چطور می شود دو هزار میلیارد تراکنش برای یک حساب وجود دارد و نظارتی روی آن نداشته باشند که این همه پول کجاست. به نظرم این کارشان سوءاستفاده بود و قصد داشتند سلبریتی ها و افراد معروف را کم اعتبار کنند. همه این بازی ها می تواند باشد.

*گفتی مسی اما نشد؛ یکی از دوستان تعریف می کرد که هاشم تنها فوتبالیست در ایران است که قبل از مهمترین تورنمنت های مهم در فوتبال، مصدوم می شود.درست می گفت؟

بله؛ هم قبل از جام جهانی و هم جام ملت های استرالیا در 2015 مصدوم شدم. دستم شکستم و در جام جهانی هم می خواستم مسی را بگیرم که نشد. قرار بود پیراهن مسی را هم بگیرم که جواد نکونام آن را به ما نداد و گفت مهرداد پولادی آن را برداشته است و بعدا فهمیدم دست خودش بوده است. نشد که بشود و واقعا حیف شد.

آنا: به جای شما چه کسی بازی کرد؟

مهرداد پولادی جای من بازی کرد البته هیچ کار خدا بی حکمت نیست. به نظر من مهرداد باید بازی می کرد که برایش حضور در جام جهانی رزومه شود. او می دانست اگر به ایران بیاید به خاطر خدمت سربازی درگیر می شود. جام جهانی اعتبار است و یک بازیکن به راحتی می تواند از طریق بازی در این جام لژیونر شود.

آنا:اگر الان به گذشته برگردیم کدام کارها را انجام نمی دهی؟

خیلی کارها. مثلا اگر الان برمی گشتیم زیاد ولخرجی نمی کردم یا لباس ها و کفش و کمربند گران قیمت نمی خریدم. با یک کفش و کمربند که 50 میلیون هزینه می کردم، می توانستم یک دلی را شاد کنم.

آنا: واقعا برای کمربند یا پیراهن 50 میلیون تومان پول می دادی؟

بله… همین الان کمربند لویی ویتون 600 دلار است و حدود 50 میلیون تومان می شود. کفش برند لویی ویتون کمتر از 600 دلار نیست. در آن زمان هم دلار با ارزش بود. اگر الان در شرایط آن زمان بودم بیشتر به دیگران کمک می کردم.به پدر و مادرم بیشتر کمک می کردم و دستشان را می گرفتم. هر چند انجام دادم اما می توانستم بیشتر انجام دهم. خیلی از اشتباهاتی که داشتم را انجام نمی دادم. 

آنا: از نظر ورزشی چطور؟

اگربه عقب بر می گشتیم با خیلی ها دوست و رفیق نمی شدم و دوستی ام در حد سلام و علیک بودم. رفت و آمد خانوادگی ومراوده نمی کردم. دور بودن بهتر بود.

آنا: بزرگترین اشتباه ورزشی و فوتبالی ات چه بود؟

اگر به عقب برگردم از استقلال نمی رفتم و تا آخر فوتبالم در استقلال می ماندم .این برای من بهتر بود و توان آن را داشتم که بمانم اما خداوند افرادی را درمسیر راه قرار می دهد (برخی برای امتحان، برخی برای پیشرفت و  برخی برای زمین خوردن) اما دوست داشتم در استقلال بازی کنم و تمام کنم. گاهی می بینم یک نفر یک سال در استقلال بازی کرده و می گوید من پیشکسوت هستم، این همه چیز را زیر سوال می برد. الان طوری شده که قدر پرسپولیس و استقلال را نمی دانند و به دنبال پول و تبلیغات هستند. به نظر بنده اگر یک موزه فوتبالی داشتیم و یا خود باشگاه موزه درست می کرد و عکس های بازیکنان قدیمی را می گذاشت، بازیکن فعلی و جدید می دید قبلا چه کسانی در تیم بودند.مثلا زمانی که به استقلال آمدم من می دیدم ناصرخان حجازی، آقای عابد زاده و حسن روشن و …. در استقلال بوده اند. با این تفکر که چه افتخاراتی در این تیم بازی کرده اند خودت را جمع و جور می کنی.

آنا: جمله ای هست که در مورد خودت شنیده باشی که به دلت نشسته باشد؟ 

بله، مثلا کاری در زمین انجام دادم که به من گفتند درود به شرفت. این حرف خیلی به دلم نشست.

آنا: سنگین ترین قراردادی که بستی چقدر بوده است؟

سنگین ترین قرارداد با استقلال در 2014 و قبل از جام جهانی بود که با استقلال یک میلیارد و 200 میلیون تومان بستم. من، خسرو حیدری و امیرحسین صادقی و … بیشترین قرارداد را در آن زمان بستیم،  آن زمان دلار کمتر از سه هزار تومان بود.

آنا: وقتی رقم قراردادهای الان را می شنوی، ناراحت نمی شوی؟ 90 میلیارد یا 130 میلیارد برای دو سال؟

نمی دانم این قراردادها بر چه اساسی است. آن سالها جواد نکونام گفت که به اوساسونا می رود و 200 هزار یورو می دهند. همه در تیم ها ستاره نیستند و با یک الی دو نفر قرارداد این چنینی می نویسند. بازیکن دو سه میلیون یورویی هم دارند. اما در ایران بی بند و باری است و به ارزش بازیکن، پول نمی دهند.بازیکن قرارداد بسته و خوب بازی نمی کند، مصدوم می شود. یک نیم فصل را به خاطر بی احتیاطی، تغذیه نامناسب، زیاده روی در مسائل حاشیه ای از دست می دهد.  به هر حال هر بازی که نباشد، باشگاه ضرر می کند.

آنا: تو در یک دوره ای مجری شدی. درست بود یا غلط؟

در آن برهه از زمان بهترین تصمیم بود. چون جایی مشغول به کار نبودم، البته قرار نبود مجری بشوم. محمد حسین میثاقی با آقای هاشمی در مورد یک فیلمبرداری ( آن زمان باشگاه اسقلال با برنامه فوتبال برتر خوب نبود) صحبت کردند.  به من گفتند اگر خودت بگیری خوب می شود و من هم قبول کردم. با استراماچونی برنامه گرفتم و خوب بود. مردم خوششان آمد و آقای هاشمی و میثاقی پیشنهاد دادند که چنین برنامه ای بسازیم و هر هفته با یک پیشکسوت گفتگو کنیم که اتفاقا در آیتم های فوتبال برتر بیشترین بازدید را داشت. یک سال در آنجا بودیم و از آقای هاشمی و میثاقی تشکر می کنم و تجربه ای جالب بود.  خیلی از فوتبالیست های بزرگ دنیا فیلم بازی می کنند، مفسر می شوند و مجری می شوند.

آنا: الان خداداد عزیزی به مجری شدن نزدیک شده. او در جام ملت های آسیا، پای ثابت یک برنامه بود. شاید سبک ها تغییر کرده است.

نمی توان گفت که چون فوتبالی هستید حتما باید فوتبالی باقی بمانید. شاید در جایی شما قصد داشته باشید مدیر ورزشی فوتبال شوید. چرا نباید این اتفاق بیفتد؟ این تجربه ای است که من داشتم.

آنا:بینی شما در کجا شکسته است؟

بینی من سه بار شکسته است ولی نمی دانم چرا همه این را می پرسند. بازی استقلال و خوزستان در اهواز بود. هم کتک خوردیم و هم بازی را باختیم. یک بار هم در سپاهان اتفاق افتاد اما چون تکرار شده بود فقط  شکستکی را جا می انداختم. هیچ وقت به فکر عمل زیبایی نبودم.

آنا: اما ظاهرا یک بار هم بینی تو در استخر هم شکسته است؟ این را حنیف عمران زاده گفت.

بله. یکبار در استخر کم عمق شیرجه زدم، زیر آب درد بینی را حس کردم چون بینی ام به کف استخر خورده بود. دیدم دارم خفه می شوم ولی عجیب بود که بالای آب نمی رفتم. حالا که اسم حنیف آمد یک خاطره از او بگویم. بعد از بازی در عربستان در جام باشگاه های آسیا به خانه خدا رفتیم. بعد از طواف، زمان نماز، حنیف گفت قبله کدام طرف است؟ یکی از بچه ها گفت خانه خدا جلویت است تو دنبال قبله می گردی؟

آنا:در استقلال با چه کسانی ارتباط خوبی داشتی؟

حنیف، آندو و خسرو.

آنا: آن زمان بین بازیکنان استقلال خیلی حرف بود که خسور حیدری به همسرش خیلی احترام می گذاشت و ظاهرا شما او را اذیت می کردید. درست است؟

بله اما اینها زن ذلیلی بود! یک روز در قطر برای خرید با خسرو بیرون رفتیم. زمانی که می خواست چیزی بخرد به همسرش زنگ می زد و اجازه می گرفت. خب اگر دوست داری بخر دیگر چرا زنگ می زنی و سوال می کنی؟ اینها زن ذلیلی است.

آنا: با آندو چطور؟

آندو دیوانه است اما بچه خوبی است. خاطرات زیادی از آندو داریم. یک بار برای بازی با بوریرام به تایلند رفتیم و اتاق هارا گرفتیم. وقتی خواستیم بخوابیم ساعت 11 شب یک مارمولک روی دیوا بود. تا ساعت 2-3 صبح دنبال مارمولک بودیم که آن را بکشیم. خلاصه کارمندان هتل مارمولک را گرفتند. با آن استایل و قیافه از مارمولک می ترسید.

*با پرویز مظلومی هم کار کردی؟

در استقلال  نه اما در تیم ملی ب کار کردم. 

آنا: شخصیت او چطور بود؟

او بزرگ استقلال است و چند سال در استقلال کار کرده است. او شخصیتی متین، با حوصله و … و برای استقلال زحمت زیادی کشیده است.یک خاطره از زمانی که ایمون زائد سه گل به استقلال زد دارم، آن روز پرویز خان به تماشاگران با دست اشاره هایی کرد که این کار او باعث شد تا آن اتفاق بیفتد. شاید اگر این کار را نمی کرد و مغرور نمی شد، این اتفاق نمی افتاد. همه چیز از نازکی می شکند و انسان از منم منم و غرور می شکند. البته هر جا که هست برای او آرزوی سلامتی و موفقیت برای ایشان دارم.

آنا: از کارلوس کی روش خبر داریی؟

هر از چند گاهی با آقای کی روش از طریق واتساپ پیام می دهم و جواب می دهد.

آنا:با دیگران هم این کار را می کنی؟

به کسانی که علاقه داشته باشم و خوبی در حقم کرده باشند هرچند نباشند، فراموش نمی کنم و پیام می دهم. در تیم ملی مصر هم که حضور داشت با او در تماس بودم و او هم پیام می داد و می گفت بدشانس بودی و می توانستی بیشتر پیشرفت کنی. کی روش برای فوتبال ما خیلی زحمت کشیدند و از همین جا از ایشان تشکر می کنم.

آنا:با توجه به اینکه با او کار می کردی، شاخصه کی روش را چه می دیدی؟

به اصول خود پایبند بود. به هیچ بازیکنی باج نمی داد که سوءاستفاده کند تا تیم را به هم بریزد. هر کسی را به راحتی کنار می گذاشت. جوری تیم را «تیم» کرده بود که هاشم و … جایگزین می آمد در قالب تیم قرار می گرفت و به تیم آسیب نمی رسید. این کارش خیلی خوب بود، چند سال در منچستر بوده، با فرگوسن کار کرده بود. سرمربی رئال بوده و ….

آنا: دوست داری به چه جایگاهی برسی؟

شاید خنده بار باشد اما دوست دارم اولین لژیونر مربی در ایران باشم که بتواند در سطح بالا مربی گری کند. برنامه ریزی و تصویر سازی هم کردم.

آنا:اولی که قاعدتا نمی شود..

اولین یعنی در اروپا، شاید در آسیا بوده باشد. من دوست دارم این اتفاق برای مربیان ایرانی بیفتد. اگر دوست داریم فوتبال تغییر کند باید از این دست اتفاقات بیفتد. نه اینکه مربی بزرگ خارجی بیاوریم و تغییری در زیرساخت ها نداشته باشد.

آنا: برای این کار که انگیزه دارید و تصویر سازی کردید، کلاس هم رفته ای؟

در ایران در یک سری وبینارها شرکت کردم که بسیاری از بازیکنان و فوتبالیست ها نبودند. از آقای ماجدی تشکر می کنم که امکان داد چند وقت پیش در وبینار با حضور آرسن ونگر شرکت کنم. از بازیکنان سابق فقط من شرکت داشتم. با آقای کی روش که صحبت می کنم نکته می گیرم. یک مربی بدنساز قوی داشتیم که مربی خصوصی کریس رونالدو در منچستر بود. من همه کارها را کردم و ایمیل باشگاه PSG را دارم که کنارشان باشم و تمریناتشان را ببینم. متاسفانه در حالی که همه چیز درست شده بود به کرونا خوردیم و نتوانستم بروم. آقای برونو متدهای بدنسازی را برایم می فرستد. من رابطه هایم را حفظ کردم که اینها را داشته باشم.

آنا: به نظرت این مساله که در اروپا مربی شوید خواب و رویا نیست؟

خواب و رویا چیزی است که به واقعیت تبدیل می شود. من بچه کیان شهر تهران هستم. در آنجا بچه ها زمان بازی های پرسپولیس و استقلال به استادیوم می رفتند. من می گفتم تا زمانی که خودم فوتبالیست نشوم و به استادیوم آزادی نروم و در آنجا بازی نکنم برای تماسا به استادیوم نمی روم. همان هم شد، این را هیچ وقت فراموش نمی کنم و این هم شد. الان هم هیچ چیز دور از دسترس نیست. هر چه خدا بخواهد و در راستای آن باشد، امکان پذیر است.

آنا: و حرف آخر…

جادارد به نوبه خودم سال نو رابه هم میهنان عزیزم تبریک بگویم و امیدوارم شاد و سلامت باشند. هرچند با ایام ماه مبارک رمضان مقارن شده است که ماه بسیار مبارکی است. عید از طرف دیگر است و ان شاءالله خیر و برکاتی که این ماه و سال جدید دارد، همه در کنار  هم حضور داشته باشیم و هر جا که هستیم تندرست و سلامت باشید. دوستتان دارم.

 

خروج از نسخه موبایل