با گذشت ۱۰ ماه از جنگ، تقریبا همه به این موضوع اشراف دارند که مذاکرات در بنبست کامل اسرائیل گیر افتاده، اما آمریکا با القای حس خوشباوری به دنبال اعمال فشار بر مقاومت است.
گروه سیاسی خبرگزاری علم و فناوری آنا– عماد نجار: تاکنون نشستهای متعددی برای برقراری آتشبس در باریکه غزه انجام شده است که همگی با کارشکنیهای رژیم صهیونیستی با شکست روبرو و یا موکول به تاریخی در آینده شد.
سالهای گذشته یک مقام صهیونیست حین مذاکرات با جنبش فتح گفته بود: ما مذاکره میکنیم برای اینکه مذاکره کنیم! اکنون هم همین رفتار در مذاکرات آتشبس در غزه لحاظ میشود و رژیم اشغالگر با به بنبست کشاندن مذاکرات قصد دارد ضمن خرید زمان برای انجام برنامههایش، تا حد توان اقدام به نسلکشی در این جغرافیای پرتراکم کند.
پیشاز نشست اخیر دوحه با حضور نمایندگانی از آمریکا، اسرائیل، مصر و قطر، مذاکرات در شهرهای پاریس، دوحه، قاهره و آخرین بار حدود یک ماه پیش در رم برگزار شده بود که البته همگی ناکام ماندند.
در میز مذاکراتی که در روزهای پنجشنبه و جمعه در دوحه چیده شد، افرادی مانند ویلیام برنز و برت مک گورک از آمریکا، عباس کامل ریاست سرویس اطلاعاتی از مصر، دیوید بارنیا از موساد، رونن بار از شاباک، نیتسان آلون از ارتش رژیم صهیونیستی و اوفیر فلیک از دفتر نخستوزیر رژیم صهیونیستی، میهمان محمد بن عبدالرحمن نخستوزیر و وزیر خارجه قطر بودند.
شنیدهها حاکی از آن بود که «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل به هیئت صهیونیست اجازه انعطافپذیری داده بود، اما نه به اندازهای که به آتشبس ختم و پیشرفت محسوسی حاصل شود.
از سوی دیگر، آمریکا سعی دارد نتیجه مذاکرات را مثبت جلوه دهد به این امید که فضای عمومی و رسانهای بر مقاومت غزه فشار آورد تا در مقابل شروط نتانیاهو کوتاه بیاید.
آمریکاییها با علم به اینکه مذاکرات نتیجهای در بر نخواهد داشت تأکید و تبلیغ فراوانی بر این دور از گفتگوها داشتند تا حتی در صورت عدم حصول نتیجه بتوانند تأثیری بر کاهش پاسخ مقاومت داشته باشند و از شدت و گستره جغرافیایی آن بکاهند و علاوه بر این، بتوانند با خرید زمان (حداقل شش ماه) ضمن حمایتهای سیاسی از بعد تسلیحاتی و اقتصادی نیز بهطور چندجانبه رژیم صهیونیستی را تجهیز کنند.
طرفهای مقابل حماس هم به این موضوع اشراف دارند که مذاکرات در بنبست کامل اسرائیل گیر افتاده، اما باز هم ترجیح میدهند در نمایش صلحطلبانه آمریکا نقش بازی کنند.
تعداد و نحوه تبادل اسرای زنده بدون قائل شدن حق انتخاب برای مقاومت، باقی ماندن ارتش اشغالگر در محور نتزاریم و فیلادلفیا، سپردن مدیریت گذرگاه رفح به غیرنظامیان فلسطینیِ فاقدِ وابستگی به مقاومت که به معنی دخالت نیروهای دستنشانده صهیونیست است و نحوه ضمانت آتشبس از شروط تحمیلی اسرائیل است که حماس به آن تن نمیدهد.
اما نکتهای که از دید برخی رسانهها دور ماند، حضور نمایندگان ویژه آمریکا در منطقه قبل از آغاز مذاکرات بود که با اعلام قطعی بودن توافق و ایجاد یک هجمه تبلیغاتی قصد فشار آوردن به جبهه مقاومت را داشتند. این اقدامی است که بارها و بارها از سوی غرب اجرا شده و نتیجهای جز تشدید حملات و کشتار مردم بیدفاع غزه در پی نداشته است.
حال که طبق معمول، تاکتیک اسرائیل انداختن طرف مقابل به دور باطل مذاکرات بیپایان است، نتیجه نشست دوحه این شد که ادمه گفتگوها به میز قاهره منتقل شود. البته در آنچه که در مذاکرات قبلی حاصل شد هم تغییراتی اعمال شده که این کارشکنی مجدد تلآویو، خشم مقاومت را در پی داشت. بخشهایی از این نقض در توافقات پیشین به شرح ذیل است:
*در ادوار قبلی مذاکرات پیرامون تبادل اسرا، مدیریت گذرگاه رفح و حضور نیروهای نظامی صهیونیستی در غزه تصمیماتی اتخاذشده بود که ظاهراً در نشست دوحه، نمایندگان تلآویو زیر بار اجرای آنها نرفتهاند.
*در ادوار قبلی، اسرائیل با آزادی ۱۲۰ اسیر فلسطینی مطابق با خواست مقاومت موافقت کرده بود که در اجلاس دوحه این عدد به ۶۵ نفر کاهش یافت.
*در موضوع مدیریت گذرگاه رفح نیز نتیجه به توافقی واگذار شد که قرار بود بین مصر، حماس و فتح صورت گیرد و بر این اساس، قاهره مکلف به برگزاری مذاکراتی برای تعیین تکلیف این مسئله مهم در قاهره شد.
*در موضوع حضور نیروهای اشغالگر در نتزاریم که بهعنوان یکی از مهمترین چالشها در مذاکرات از آن یاد میشود، طرف آمریکایی اعلام کرد که جو بایدن این موضوع را با بنیامین نتانیاهو مطرح خواهد کرد و به نتیجه خواهند رسید.
در این نوشتار، هدف برجسته کردن رویکرد نخنماشده غرب در برخورد با طرف مقابل از راه به درازا کشاندن و به بنبست نشاندن مذاکرات است به این خیال باطل که در نهایت موضوع به عقبنشینی حریف (در اینجا مقاومت) ختم میشود.
اینجا است که باید به بیانات روشن مقام معظم رهبری اشاره کرد که با تکیه به کلام وحی میفرمایند: به تعبیر قرآن کریم، عقبنشینی غیرتاکتیکی در هر میدانی چه عرصه نظامی و چه میدانهای سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی، غضب الهی را به دنبال دارد.