زینب اسماعیلی: صاف و پوست کنده اگر بخواهیم بگوییم سوریه در همه سالهای بعد از شکل گیری به دلیل شرایطی که در آن واقع شده، به کمک متحدی برای همراهی وابسته بوده است؛ روزی بلوک کمونیستی و شوروی روز دیگری مصر و در بحران های اخیر به کمک روسیه و ایران وابسته بود.
نقیض آن همین بحران اخیر است که نتوانست کمک شایانی توجهی از ایران و روسیه دریافت کند که بحرانی ده روزه، نسخه اسد را پیچید.
کودتا پشت کودتا
حتی تا قبل از بهار عربی هم سوریه کشوری نسبتا آرام، روی سیلی خروشان بود. آنهم به مدت سی سال. از همین رو، بحران در سوریه، از بهار عربی شروع نشد اما با موج بهار عربی، اوج گرفت.
کودتا پشت کودتا، سرنگونی جنبشها و اعتراضها پشت دیگری و لایههای تو در توی امنیتی و نظامی. سوریه کشوری خوابیده زیر لایه عمیق نظامی بود. نیم قرن حاکمیت اقلیت علوی بر اکثریت که اتفاقا خودش سالها نه، قرنها، در محدودیت و تنگنا بوده تا زمانی که با تشکیل ارتش و بعد حزب بعث و نهایتا کودتای آرام حافظ اسد یعنی پدر بشار روی کار آمدند. عبور از قرنها محدودیت.
تاریخ چه می گوید؟
در مطالعه وضعیت هر کدام از کشورهای خاورمیانه، چند مقطع تاریخی را نمیتوان نادیده گرفت.
دو جنگ جهانی، فروپاشی امپراتوری عثمانی، توافق بریتانیایی و فرانسوی سایکس پیکو و تقسیم منطقه شام یا آسیای صغیر بین این دو کشور و معاصرتر تاسیس کشور اسراییل. [طبق توافق سایکس پیکو بخشهای شمالی عراق و سوریه و لبنان به فرانسه واگذار شد.]
در بررسی وضعیت سوریه و عراق موضوعاتی مانند ناسیونالیسم اسلامی و ناسیونالیسم عربی، سیر و صعود حزب بعث، اتحاد و بعد اختلاف با مصر و توافق کمپ دیوید تقریبا بر همه جریانات این دو کشور عربی تاثیر گذاشت.
همیشه منتظر متحد
با نگاهی به آنچه در سوریه گذشته میتوان جمع بندی کرد که این کشور کوچک هیچگاه در عرصه سیاست به تنهایی پیش نرفتهاست. تقریبا در همه دوره های بعد از استقلال میتوان گفت که در تلاش بوده تا کشوری را شریک و همراه خود داشته باشد. در دوره ای اتحاد جماهیر شوروی، بعد مصر، عراق، لبنان و ایران و روسیه. این فهرست متحدان اصلی سوریه در دستکم پنجاه سال گذشته است. همراه با موج کمونیستی، با اتحاد جماهیر شوروی همراه بود ولی در معادلات امریکایی نیز سعی میکرد نقش ایفا کند. در دورانی با مصر «جمهوری متحد عربی» تشکیل میدهد حتی اگر عمرش بیش از چهار سال نباشد. در دورانی البته مفصل با پایهگذاری حزب بعث یار اصلی عراق میشود اما حتی وقتی با حسن البکر دست دوستی میدهند، با زیاده خواهی صدام حسین تکریتی همان اتحاد نیم بند به انفصال میرسد. اما در سوریه همیشه سیاست و انتفاع حرف اول را میژند.
همراه با این تلاش برای یارگیری، سوریه از همه تحولات همسایگانش متاثر شده است. از تسویه حساب ترکها با کردها گرفته تا درگیری داخلی در لبنان که پس لرزه هر کدامشان، دمشق را لرزانده.
تفاوت حزب بعث عراق و سوریه
دیپلماتی در مورد سابقه جریانات فکری سوریه به کلمه «عروبت» اشاره می کند. عروبت در فرهنگ لغتها به معنی عرب زبان شدن یا عرب خالص شدن آمدهاست.
اگر کمی به معنی این کلمه بیشتر دقت کنیم میتوانیم اختلاف صدام حسین تکریتی با حافظ اسد سوری را بر سر حزب بعث بیشتر بفهمیم. رقابت بر سر عروبت که در یکی به جنگ هشت ساله با ایران میانجامد و در دیگری به همکاری زیرکانه با ایران.
جریانهای عربی در سالهای پایانی قرن بیستم با جدالی جدی بر سر همین مفهوم امیخته است. عروبتی که مصر تلاش میکند خیلی با آن تار و پود بافته نباشد اما در مقابل عراق صدام حسین تلاش میکند هشت سال جنگ با ایران را در زمینه جنگ عرب و عجم جا بزند و ناسیونالیسم عربی را قدرتمند کند.
مساله اسرائیل و سوریه
موضوع فلسطین و مواجهه با اسراییل به عنوان رژیمی که سرزمین فلسطینیان را غصب کرده اگرچه مسالهای عربی بود اما در عمده این سالهای تاریخی به موضوعی برای معامله با امریکا و حتی انگلیس و فرانسه توسط کشورهای عربی تبدیل شد.
اما همین موضوع معامله، یعنی اسراییل یک تاثیر بی نظیر در همه تحولات کشورهای عربی دارد. همه آنها که در حاشیه سرزمین اشغال شده قرار دارند، به نظامیگری شدید رو میآورند. لایههای مختلف امنیتی در کشور تشکیل میدهند و بودجهای که باید صرف توسعه شود، صرف دفاع مقابل دشمنی میشود که در سیاست خارجی در حال معامله بر سر آن هستند.
۳۱۱۳۱۵