‌سکوت رسانه‌های توپخانه‌ای از ورود یک مجری پرحاشیه به رسانه ملی!

خانه |رسانه

لذا برای تبرئه و رفع و رجوع کردن به اصطلاح سوتفاهم‌ها و ریختن آب توبه بر سر آن مجری؛ رسانه ملی باز با یک سناریوی نخ‌نما شده و البته درسکوت کامل خبری و عدم صدور بیانیه‌های شدیدالحن رسانه‌های ارزشی دست به کار شد.آنقدر که حیف‌مان آمد از این سناریو، مفت و مسلم بگذریم و آنرا در قالب آموزش دروغ‌های سازماندهی شده، زیر ذره‌بین نبریم!

قدر و اعتبار یافتن احمد شاملو در رسانه ملی!

این برنامه با یک تیر چند نشان زد: اولا رسانه ملی قبل از هر انتقادی خودش را جلو انداخت تا ثابت کند خودش می‌داند این مجری در گذشته گندهایی زده اما می‌توان با مکانیسم عادی‌سازی آنها را بی‌اهمیت جلوه داد! دوما با وصل کردن آن مجری به احمد شاملو ( که خود رسانه ملی حاضر است سر به تنش نباشد) و علی حاتمی همان کاری را کرد که در زمان انتخابات با بی‌حجابان عزیز شده می‌کند! یعنی یادتان باشد این مجری که قرار است پنبه‌اش را بزنید دوستدار همان شاملوی خودتان است! (باز سکوت رسانه های توپخانه‌ای از تکریم شاملو در رسانه ملی) حتی مجری فوق از حاتمی هم دست نوشته‌هایی دارد که عمرا به کسی نشان‌شان دهد! ما از اینکه آن مجری مورددار چرا مردم را تا این حد احمق فرض کرده می‌گذریم اما جای سوال است که چرا رسانه ملی  بعد از اینهمه آزمون و خطا همچنان نمی‌خواهد برای مردم، سرِ سوزن ذوق و هوشی قائل شود!؟ باری به هر جهت خدا قبولی طاعات و عبادات ما را با دعاهای این مجری خاص در زمان سحر و افطار ختم به خیر کند!             

چگونه در 45 دقیقه مجری رسانه ملی شویم؟!

واضح و مبرهن است مجریان رسانه ملی باید جوری صحبت کنند که انگار دارند راستش را می‌گویند. بر همین اساس اگر به سرتان زده مجری این رسانه شوید ما در اینجا با استفاده از پیاده کردن فیلم مصاحبه مجری خاص که چندی پیش از برنامه برمودا پخش شد، نکات کلیدی آن را به شکل عملی و با آموزشِ گام به گام می‌گذاریم کف دست‌تان. لازم به توضیح است مجری ارزشی فوق کم کسی نیستند، با 27 سال مجری‌گری و 20 سال سابقه تدریس در این حرفه، یک ستاره(به قول خودش) گران قیمت( به قول کامران نجف زاده) به شمار می‌آیند!

پیش‌نیاز ضروری:

این آموزش هم مانند هر آموزش دیگری مشروط به گذراندن پیش نیاز است و برای این کار می‌توان با یک سرچ ساده در گوگل مثلا با عبارت: «حواشی یک مجری ارزشی صدا و سیما» (حواشی که برای ممنوع الهرچیز شدن یک نفر تا ابد و یک روز  کافی است ممنوع التصویری  5- 4 ساله یک مجری که پیش‌کش!) و یا حتی با پرسیدن از یک هوش مصنوعی، به شکل واقعی، دوسیه اعمال این بنده خدا را بدست آورد و پیش‌نیاز این درس را پاس کرد. پس بسم‌الله …

یک توضیح مهم

اگر می‌پرسید چرا اینقدر سربسته حرف می‌زنیم، چند دلیل دارد:

اولا به قول خود این آقای مجری(که تصادفا رشته حقوق خوانده) نمی‌خواهیم اصرار بر جرم کنیم؛ دوما دوست نداریم زندگی شخصی مردم را قضاوت کنیم! سوما طرف‌مان و اصل حرف‌مان با رسانه ملی است که  صبح تا شب بر طبل ارزش می‌کوبد. طبعا چنین افرادی آنقدرها ارزش ندارند که نامی از آنها برده شود.      

آغاز آموزش گام به گام دروغ از طریق فرار رو به جلو

فرار رو به جلو یعنی وقتی دلائل منطقی ندارید باید از پاسخگویی به نحوی از انحا و البته با محق جلوه دادن خود و کاملا از موضع قدرت با دروغگویی طفره بروید. ما در زیر به شکل گام به گام انواع و اقسام این فرار رو به جلوها را یادتان می‌دهیم:

 کالبدشکافی مصاحبه   

نجف‌زاده بازی با برج هیجان را شروع می‌کند تا مقدمه طرح یک سوال پرهیجان و چالشی را فراهم کند:     

نجف‌زاده: رسانه‌ها از حاشیه‌دار شدن مجریان‌شون استقبال می‌کنند؟

(همه می‌دانیم منظور نجف‌زاده کدام حواشی است!)

مجری ارزشی: آره  … رسانه‌ها دنبال این هستند که خبر یک مجری بچرخه …. مثلا همین که من در یک سریال بازی کردم بلافاصله نوشتند: فلان مجری بازیگر می‌شود و بعد هم گفتند: آخه چیکار داری بازیگر بشی!!

(اولین فرار رو جلو با منحرف کردن داستان حواشی شخصی به بازی در سریال! گویی دلیل حاشیه‌سازی‌ها و دغدغه تمامی رسانه‌ها این بوده که راستی چرا این مجری بازیگر شده؟!)

نجف‌زاده: آیا شما شده ممنوع‌التصویر بشی؟

(دومین حمله نجف‌زاده برای رسیدن به اصل جریان)

مجری ارزشی: من هیچوقت ممنوع‌التصویر نبودم! فی‌الواقع نبودم!! اصولا ممنوع‌التصویری یا حاصل مشکل حقوقی است و یا مسئله‌دار شدن حضور یک مجری در آنجا (!) که من مشمول هیچ کدوم نبودم!!!  

(باز فرار رو به جلوی مجری این بار از طریق مغلطه و سفسطه و دادن پاسخ‌های نامفهوم و بی‌ربط)  

نجف‌زاده: اما به هر حال شده که از قاب رسانه به شکل خود خواسته یا دگر خواسته دور بشی

(سومین حمله نجف‌زاده برای بیرون کشاندن ماجرای حواشی از دهان خود مجری ارزشی این بار بدون ذکر ممنوع‌التصویری)   

مجری ارزشی: آره آره؛ نامه من در فضای مجازی هم هست(!) که از سازمان خداحافظی کردم؛ چون دلم شکسته بود!! (بلافاصله اشاره به برج هیجان) چرا داری اون مهره رو برمیداری بیا اینو بردار!

(باز هم یک فرار رو به جلوی دیگر این‌بار از طریق بی‌اهمیت جلوه دادن قضیه و مهم جلوه دادن بازی برج هیجان!)

نجف زاده: هیجان‌انگیزترین خلافی که تا حالا انجام دادی چی بوده؟

(چهارمین حمله نجف‌زاده برای رسیدن به حاشیه مورد نظر)  

مجری ارزشی: تو ظرف یک‌بار مصرف دو بار غذا خوردم!

(یک فرار رو به جلوی دیگر با انحراف بحث این‌بار از طریق طنز و پیش‌کشیدن شوخی!)

نجف زاده: واقعا این نهایت خلافی بوده که انجام دادی و هیجان داشته؟ اون خلاف هیجان انگیزی که داشتی رو بگو چی بوده؟ 

(پنجمین حمله نجف زاده برای مُقر آوردن مجری ارزشی سمج)

مجری ارزشی: چیز خاصی یادم نمیاد! چون همیشه ترکه تنبیه پشت دستمه!!

(یک فرار رو به جلوی دیگر این‌بار با مظلوم‌نمایی و مقدس‌مآبی)

نجف زاده: مثلا تا حالا خیابونی رو  یکطرفه نرفتی؟

(حمله ششم نجف زاده برای گرفتن اعتراف)

مجری ارزشی: من اصلا خودم رانندگی نمی‌کنم

(باز فرار رو به جلو از طریق انحراف بحث و کشاندن آن به رانندگی) 

نجف زاده: راننده داری؟

(در اینجا مجری ارزشی موفق می‌شود مسیرسوالات نجف‌زاده را منحرف کند!)  

مجری ارزشی: نه ایشون راننده نیست با هم کار می‌کنیم!

(باز یک فرار رو به جلو این بار با شکسته‌نفسی)  

نجف زاده: راننده‌تون چقدر در ماه می‌گیره؟  

مجری ارزشی:  اصلا با هم طی نمی‌کنیم هر ماه یه چیزی بهش می‌دم

(فرار رو به جلو این بار با ندادن پاسخ صریح تا یک مجری ارزشی به یک مجری لاکچری تبدیل نشود.)   

نجف زاده: شده بازداشتت بکنند؟

(بازگشت نجف زاده به همان داستان قبلی حواشی مجری با یک سوال دوپهلو)   

مجری ارزشی: نه!

(مجری هنوز در صدد پوشاندن آن حاشیه است و با دستپاچگی و از روی عجله پاسخ منفی می‌دهدکه ناگهان نجف زاده وی را از این سوتفاهم و پرسش پر از ایهام و ابهام به شکل زیر خارج می‌کند!) 

نجف زاده: بازداشتی که مثلا با زندانیان خطرناکی هم سلول بشی

(مجری ارزشی نفس راحتی می‌کشد و با آسودگی جریانی را که فراموش کرده بود را به شکل زیر تعریف می‌کند)

مجری ارزشی: آهان منظورم در ایران بود که گفتم: نه! من تو مدینه بخاطر مادر امام رضا(ع) بازداشت شدم(!!) ما را بردند شرطه‌خانه با دزدهای بزرگسال زندانی کردند!

(می‌بینید؟ مجری ارزشی‌تان در راه امام رضا(ع) هم بازداشت شده!)

نجف زاده: چرا قوه قضاییه از شما شکایت کرد؟  

مجری ارزشی: بخاطر خواندن دو بیت شعر و اگه آنرا دوباره در این برنامه بخونم اصرار بر جرم محسوب میشه

(بالاخره جرم بوده یا نه؟ اگر نبوده اصرار بر جرم دیگر چیست؟!)  

مجری ارزشی: اگر کسی متوجه دهلیزهای پر از دلهره‌های کار ما نباشه

(ناگهان خودش از این عبارت که تظاهر می‌کند به شکل فی‌البداهه به ذهنش رسیده ولی عین همین عبارت را بارها در چندین برنامه دیگر هم تکرار کرده ذوق می‌کند) مجری ارزشی: عبارت رو دیدی؟ همه می‌خوان همینطوری بیان مجری بشن و فکر می‌کنند کسی ترسش از دوربین ریخت مجریه! بخدا مصیبت ما همینه

( دوباره یک فرار رو به جلوی دیگر و منحرف کردن بحث این بار با پیش‌کشیدن بحث مجری‌گری)

نجف زاده: شما چقدر بدشانس بودید که یک قاضی اون لحظه برنامه رادیوی شما را شنید

(برگرداندن بحث به همان موضوع قبلی)

مجری ارزشی: وقتی محکمات اون کار را ارائه کردیم در ابتدا منو به صد هزارتومن یعنی یک میلیون ریال جریمه کردن برگه‌اش هست!

(سعی در کوچک نشان دادن جرم با بیان کردن مقدار جریمه بدون ذکر سال وقوع جرم)

نجف‌زاده:  چه سالی؟

مجری ارزشی: سال 1392  صد هزار تومن کیفر خواست نوشته بودند؛ صد هزار تومن (تاکید چند باره به میزان جریمه) در دادگاه گفتم این شعر مطایبه کلامی بود و من تبرئه شدم!!

(سر وته آوردن داستان)  

و بالاخره این نمایش با تبرئه شدن مجری به پایان می‌رسد و نجف زاده بعنوان نماینده رسانه ملی هم موفق می‌شود که نشان دهد سعی خودش را کرده تا در خصوص شایعات فضای مجازی اعترافی بگیرد و چون اعتراف صریحی  نشده پس لابد چیزی هم نبوده!

و بدین ترتیب یک مجری در دستگاه ارزشی رسانه ملی حائز رتبه قبولی می‌شود و می‌تواند از این پس البته با رعایت بیشتر در مخفی سازی مسائل شخصی به کار خود ادامه دهد.

باز هم این دعا …

خدا عاقبت و عبادات ما را با دعاهای دم سحر این مجری به خیر کند

آمین یا رب‌العالمین    

      

خروج از نسخه موبایل