امام خمینی (ره) تنها به دوست داشتن و حتی به رفتارهای محبتآمیز با فرزندان اکتفا نمیکردند، بلکه این دوستی را به طرف اعلام میکردند که شما را دوست دارم.
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، ترنم کاظم زاده پژوهشگر علوم تربیتی ـ امام، نهاد خانواده را از مهمترین جایگاههای زمینهساز شکوفایی استعدادها میدانند. ایشان فضای خانه را آکنده از محبت، عاطفه، عشق و معنویت میکردند تا فرزندان بتوانند در این فضای سالم و خالی از آلودگی به رشد و تعالی دست یابند. یکی از راهکارهای عملی امام برای تقویت این روند، تکریم و احترام به فرزندان و افکار و خواستههای آنها بود، به طوری که در بازیهای کودکانه آنها شرکت میکردند.
امام خمینی (ره) با پیروی از منبع وحی و الگوگیری از زندگی اهل بیت (ع) توانسته اند برنامههای جامع و کاملی برای فرزندان خویش ترسیم کنند و آن را در رفتار خود با فرزندان عملی سازند. آنچه برای ما در این قسمت مهم است، سیره عملی امام در برخورد با فرزندان است.
۱. شناخت و درک فرزند
یکی از مسائل بسیار مهم و حیاتی در مواجهه با فرزند، شناخت و درک آن است. پس از شناخت این عضو جدید و تازه از راه رسیده، میتوان درباره آینده او تصمیمات بهتری اتخاذ نمود. تضاد اندیشه و افکار بین نوجوان و کهنسال، طبیعی و بر اساس حکمت و مصلحت است. در رفتار با فرزندان، مهم درک این تضادها و احترام گذاشتن به افکار آنان است. بسیاری از اختلافات و بینظمیهایی که خانوادهها با آن مواجهاند، ناشی از پافشاری هر یک از والدین و فرزندان بر افکار خود و تحمیل آن بر دیگری است. امام خمینی (ره) در این باره میفرماید: بچه شیطون است. او باید شیطنت کند و بچهای که یک گوشه بیفتد و بخوابد، چهارزانو بنشیند، این بچه نیست، بزرگسال است. (مجله آشنا، مقاله فاطمه طباطبائی، ش ۱۰، آبان و آذر ۱۳۷۲، ص ۳۰)
فرمایش امام درباره کودکان، نشانگر این مطلب است که عالم کودکی با بزرگسالی تفاوت دارد؛ یعنی سن کودکی اقتضای بازیگوشی دارد، در حالیکه بزرگسالی اقتضای وقار و متانت. بنابراین، امام با دنیای کودکان آشنا بوده است. نکته بسیار مهم تربیتی که در این زمینه به دست میآید، این است که در مقام تعامل، این پدر و مادر و بزرگسالان هستند که باید خود را در شرایط سنی کودکان قرار دهند و با آنها کودکی کنند، نه اینکه از بچهها بخواهند که مثل بزرگترها باشند.
۲. توجه به نیازهای اساسی فرزند
این مرحله از حساسترین دوران کودک به حساب میآید که دقت و آگاهی زیادی را میطلبد. بسیاری از این نیازها بهگونهای است که کودک خود قادر به ابراز آن نیست. این پدر و مادر هستند که باید با درایت و تیزبینی، نیازهای کودک را شناسایی و به آن پاسخ مثبت و مفیدی دهند.
بازی: بازی یکی از طبیعیترین فعالیتهایی است که بیشترین وقت کودک را به خود اختصاص میدهد. کودک، ساعتها بدون اینکه احساس خستگی و کسالت کند، به بازی مشغول میشود. رمز این شور و شوق در این است که میل به بازی از درون او میجوشد و هیچ امر و نهی بیرونی در آن دخالت ندارد.
امام خمینی (ره) به این نیاز کودک توجه ویژه داشت. مرحوم حاج احمد آقا نقل میکند: بارها شده بود که من وارد اتاق میشدم و امام مرا نمیدیدند. میدیدم که امام به زانو روی زمین نشستهاند و پسرم علی روی دوششان سوار است. خیلی دلم میخواست از آن صحنهها عکس بگیرم، اما میدانستم که امام نمیگذارند (پابه پای آفتاب، ج ۱، ص ۸۳).
امام خمینی (ه) در بازیهای بچهها شرکت میکرد و بقیه خانواده را نیز راهنمایی میکرد که چه بازیهایی برای کودک مفید است. امام خطاب به خانم فاطمه طباطبایی میگوید: بگذار بچه آزاد باشد و بچهها با محیط و طبیعت اطرافشان بازی کنند، بچههایی که در خاک بزرگ میشوند، خیلی سالمترند تا آن بچههایی که لای زرورق بزرگ میشوند. (مجله آشنا، مقاله فاطمه طباطبائی، ش ۱۰، آبان و آذر ۱۳۷۲، ص ۳۰)
محبت: محبت یکی از مهمترین و اساسیترین نیازهای کودک است. کودک، این موجود ظریف، لطیف و عاطفی، توان رو در رویی با بیمهریها را ندارد. در اهمیت و ضرورت محبت به فرزند، همین بس که خداوند، بوسیدن او را عمل نیکو شمرده و برای مسرور کردن او پاداش قطعی در نظر گرفته است.
درباره محبت امام خمینی (ره) به بچهها مواردی زیادی نقل شده که به یک نمونه اکتفا میکنیم: علی، خیلی به امام علاقه داشت. در مقابل، آقا هم خیلی به ایشان علاقهمند بودند. روزی نبود که علی امام را نبیند. امام قبل از ظهر میخوابیدند، ما مواظب بودیم که مبادا علی، آقا را از خواب بیدار کند. و… [بالاخره یک روز این اتفاق میافتد]این بچه خودش را روی آقا انداخت و آقا را بیدار کردند. ایشان بدون اینکه کوچکترین حرفی بزنند، بچه را بغل کردند و در آغوش گرفتند و بنا کردن به بوسیدنش (شرحی بر جلوههای رفتاری امام خمینی با کودکان و نوجوانان، ص ۶۵).
از سیره امام خمینی (ره) به دست میآید که ایشان، تنها به دوست داشتن و حتی به رفتارهای محبتآمیز با فرزندان اکتفا نمیکردند، بلکه این دوستی را به طرف اعلام میکردند که شما را دوست دارم. امام شعر زیبایی درباره نوه عزیزش علی دارد که بیانگر همان ابراز دوستی است (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۰۹):
فـارغ از هـر دو جهانم بـه گل روی علی
از خم دوست جوانم بـه خم موی علی
طیکنم عرصه ملک و ملکوت از پی دوست
یاد آرم بـه خرابات چو ابروی علی
بنابراین، در امر محبت، مهم این است که در کودک این باور به وجود بیاید که کسی او را دوست دارد. بهترین راهکار عملی امام خمینی (ره) برای تقویت این باور، ابراز و اعلام دوستی به فرزندان است.
۳. تربیت فرزندان
کودکان همگی با فطرت الهی و همراه با روحیاتی پاک و زمینههایی آراسته زاده میشوند. محیط با تأثیر مستقیم و غیر مستقیم، زمینه هدایت یا گمراهی آنان را فراهم میآورد. مؤثرترین و نخستین آموزگاران تربیت فرزندان، والدین هستند. با توجه به شناخت و اعتماد فرزندان به والدین، رفتار و کردار آنها در ذهن خودآگاه و ناخودآگاه فرزندان نقش میبندد و فرزندان کپی آن را در رفتار با دیگران ارائه میدهند؛ لذا برای الگوپذیری و اعتمادسازی هرچه بهتر فرزندان، پدر و مادر باید شرایط لازم را داشته باشند.
هماهنگی در گفتار و رفتار: ایشان آنچنان بین گفتار و کردارشان پیوند زده بودند میدیدیم که ایشان در عمرشان آن کار را نمیکنند، قهراً ما هم انجام نمیدادیم. مثلاً به ما میگفتند: باید نماز بخوانید، خودشان از نیم ساعت به ظهر وضو میگرفتند و مشغول نماز خواندن میشدند و ما هم داخل حیاط مشغول بازی کردن بودیم و…، ولی یک بارهم به ما نگفتند که الان دست از کارتان بردارید، موقع اذان است، دست از بازیتان بردارید و بایستید برای نماز. (شرحی بر جلوههای رفتاری امام خمینی با کودکان و نوجوانان، ص ۱۰۸)
خانم فاطمه طباطبایی از امام نقل میکند: با بچهها رو راست باشید تا آنها هم روراست باشند. الگوی بچهها، پدر و مادر هستند، اگر با بچهها درست رفتار کردید، بچهها درست بار میآیند، هر حرفی که به بچهها زدید به آن عمل کنید (همان، ص ۲۷).
پیام امام خمینی (ره) به پدران و مادران این است که اگر آموزهها، با این روش به فرزندان منتقل شوند، عمیق و ماندگار خواهد بود؛ لذا اگر مربیان، با روش امام به سراغ فرزندان بروند، قطعاً پاسخ آن مثبت است.
مراقبت از فرزندان: پس از آشنا کردن فرزندان با هنجارها و هماهنگ بودن گفتار و رفتار، باید رفتار آنان را نیز کنترل و هدایت کرد. امام خمینی در قبال رفتارهای فرزندان، رضایت و خشنودی خویش را با کارهای مطلوب و نارضایتی و ناخشنودی را با کارهای نامطلوب آنان همراه ساخته بودند. خانم فاطمه طباطبایی نقل میکند:
یادم است که پسر کوچکم وقتی با تندی جوابم را میداد، آقا جداً از رفتار او با من ناراحت میشد، بعداً او را جداگانه میخواستند و میگفتند: تو رفتارت با مادرت خیلی بد بود. به من میگفتند: نباید رفتارش اینگونه باشد؛ یعنی از کنار این قبیل مسائل به ظاهر ساده هم، راحت رد نمیشدند (مجله زن روز، ش ۱۲۶۷، خرداد ۱۳۶۹، ص ۱۷).
این عکسالعمل امام در مقابل اشتباه بچهها، نشان میدهد که ایشان تا چه اندازه به هنجارها اهمیت میدادند و در مقابل هنجارشکنیهای آنان میایستادند تا به فرزندان بفهماند که خواستهها و رفتارهای آنان نمیتواند بیحد و حصر و بدون قاعده و قانون باشد.
خانم فاطمه طباطبایی در جای دیگر نقل میکند: امام بعد از سن تکلیف بچهها، بیشتر دقتشان در تعلیم و تربیت آنها بود. همیشه از ما میپرسیدند: آیا شما میدانید بچهتان کی از خانه بیرون میرود و کی میآید، با چه کسانی رفت و آمد میکند و یا چه صحبتهایی میکند (پابه پای آفتاب، ص ۱۹۱).
۴. آموزش فرزندان
امام در فراگیری علوم یک مبنا داشتند و آن این بود که انسان باید در هر رشتهای که تحصیل میکند، فقط یک هدف داشته باشد و آن هم رسیدن به قرب الهی است. (پابه پای آفتاب، ص ۲۱۲). خانم فاطمه طباطبایی میگوید: در مورد تحصیل دخترانشان… اصرار نمیکردند که حتماً فلان رشته را بخوانند و یا فلان رشته را نخوانند. اساساً دخالتی در این امور نمیکردند. حداکثر این بود که توصیه به تحصیل علم میکردند. امام همیشه مشوق ادامه تحصیل آنها بودند (پابه پای آفتاب، ص ۱۷۱).
بنابراین، امام خمینی درباره تحصیل فرزندان و اینکه در چه رشتههایی ادامه تحصیل دهند، فقط راهکار و مبنا معرفی کرده و هدف از تحصیل را، قرب الهی دانستهاند.