«جوکر زنان» و تاریخ ممنوعیتهای غیرعادی!
آنها اول چیزی را ممنوع؛ توقیف؛ سانسور؛ فیلتر، پارازیتی و… میکنند بعد هم قوانینشان را شل یا ول میکنند و دوباره برمیگردیم سر جای اول! هزینه این بگیر و ببندها هم با ملتی بوده که همیشه هزینه بیکفایتی سران کشور را با جان و دل پرداختهاند. این مسئله از دو منظر + 1 قابل بررسی است:
- مسئولین ایستگاهمان را گرفتهاند!
- مسئولین خودشان پیادهاند!
- مسئولین بنابه مصلحت زمانه در ایستگاهی پیاده میشوند که نان روغنی دارد!
بله؛ در طول تاریخ همواره تصمیمگیران کشورمان علاقه عجیبی به درس نگرفتن از تجربیات گذشته و خصوصا دستاوردهای جدید سایرکشورها داشتهاند. از دوش حمام گرفته تا اتوبوس و رادیو و حجاب و کلاه زمانی در این کشور ممنوع یا حرام بودند اما بعد از مدتی همگی شدند حلالتر از شیر مادر و نان پدر. به این عارضه و مرض میگویند: اختلاف فاز فرهنگی
بر همین اساس و بمناسبت جلوگیری از پخش رئالیتیشوی جوکرزنان(که انشالله شایعه باشد و اگرهم باشد به سندیت این متن هیچ خدشهای وارد نمیکند) گفتیم همچون «جواد خیایانی» برویم در کار خاطرهبازی و نقبی بزنیم به تاریخچه برخی از توقیفها و تویقیف کردنهای غیرعادی که البته بعد از مدتی لغو شدهاند! بالطبع این چیزها برای ما خاطره و برای آیندگان جوک و سوژه خنده خواهند بود و چه کاری بهتر از شاد کردن روح خودمان و جسم و جان نسلهای سوپر z بعدی! البته برخی از این ممنوعیتهای عجیب و غریب، توسط تعدادی از فیلم و سریال مانند «نهنگ عنبر» و «نیسان آبی» اسپویل شدهاند که به همین خاطر از طرف آنها از شما عزیزان عذرخواهی میکنیم.
تاریخچه ممنوعیتها و لغو آنها
– ممنوعیتهای حوزه رسانه ملی یار هشتم عجایب هفت گانه!
حکومت نظامی رسانه ملی: زمانی اعتقاد بر این بود که تلویزیون داروخانه نیست که شبانهروزی باشد به همین خاطر برنامههایش ساعت 5 بعدازظهر شروع و ساعت 11 شب تمام میشد تا مردم به عبادات شبانه و در ادامه؛ سایر امور زندگی؛ مسواک و لالایشان رسیده تا بدین نحو از شبنشینیهای مورددار هم پرهیز کنند! البته بعدها این «حکومت نظامی رسانهای» با تشخیص احمقانه بودنش لغو شد و رسانه ملی ما هم مانند داروخانهها شبانه روزی شد!
ممنوعیت فیلمهایی با ژانر خاص: زمانی در رسانه ملی پخش فیلمهای ترسناک؛ اکشن؛ حادثهای؛ عشقی و خصوصا هالیوودی از مصادیق ابتذال شناخته شده و اکیدا ممنوع بود که البته بعد از مدتی تمامی این نوع از فیلمها پخش شد. تا جایی که هم اکنون میتوان شبکه نمایش را شعبهای از هالیوود در ایران نامید!
ممنوعیت استفاده ابزاری از زن: استفاده از زن(خصوصا زیبا) در تبلیغات با همان شعار همیشگی عدم استفاده ابزاری از زن به هیچ عنوان جایز نبود و نوعی بیناموسی محسوب میشد که البته بعد از گذشت سالها حالا باید در تبلیغات تلویزیونی به دنبال مردان گشت! قضاوت خوش بر و رویی زنان هم به چشم برادری با شما!
معضل ورزش بانوان: بطورکلی چندین سال بود که مسابقات ورزشی بانوان در حالت تعلیق قرار داشت و مسئولین نمیدانستند چگونه با این آفت و معضل اجتماعی(!) کنار بیایند! اگر این اوضاع هم به سرانجام میرسید همچنان پخش مسابقات بانوان از رسانهملی یک مصیبت مضاعف محسوب میشد که البته این مورد در حال حاضر با پخش کوتاه مسابقات بانوان از مسافت بسیار بسیار دور آنهم با حجاب کامل تا حدی حل شده!
ممنوعیت پخش مسابقات مردان با شورت ورزشی: اما شاید جالبترین قسمت این ماجرا پخش مسابقات ورزشی آقایان (خصوصا با شورت و دوبنده ورزشی) بود که تصاویر تلویزیونی یا از فاصله دور پخش میشد یا در کادر یک چهارم صفحه پخش میشدند! چیزی شبیه تصاویری که امروزه به شکل دوقاب (که خوانده میشود: دوغاب!)پخش میشوند. بسیاری از مسابقات ورزشی آقایان هم مانند گلف؛ بلیارد ؛ کونگ فو؛ شطرنج ؛ بولینگ، بدنسازی؛ شنا؛ شیرجه ؛ بوکس و…. به کل ممنوع بود و البته در مورد برخی موارد؛ همچنان این ممنوعیتها ادامه دارند مانند نمای نزدیک تماشاگران زن داخلی و خارجی و حتی برخی از مردان؛ عدم پخش تصویر آلات موسیقی و کلیپهای خوانندگان و….!
عجایب هنر هفتم
ممنوعیت قهرمانسازی مردان و بازیگران زن زیبا: استفاده از زنان زیبا در سینما و قهرمانسازی برای آقایان نوعی فحش محسوب می شد! حتی زدن عکس زن بر سر در سینماها بیناموسی تلقی میگردید. وظیفه گریمورها بیشتر؛ زشت کردن چهره زنان بود و نقششان هم در حد گذاشتن چای جلوی شوهر. ازدواج در فیلمها بدون گذراندن پروسه عشق و عاشقی و به شکل ناگهانی بود. حالت تهوع در زنان(باردار)یعنی موفق بودن پروسه ازدواج! حتی گروههایی مسئول شکستن شیشه سینماهایی که تا حدی از این قوانین تخطی میکردند شدند که البته بعدها رهبر یکی از این گروهکها دچار تحولات فرهنگی شد و تا توانست از زیبایی زنان در فیلمهای پرفروشش استفاده کرد! در حال حاضر هم همگان دنبال قهرمانسازی در فیلمها هستند و در خصوص زنان و بهرهگیری از زیباییشان هم؛ آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است! اما توقیف و پخش بدون دلیل فیلمها: این داستان هم از آن مسائلی بود که هیچوقت معلوم نشد درد و مرضش چیست؟ فیلمها بدون دلیل توقیف و بعد هم بدون دلیل رفع توقیف میشدند و میشوند! مثلا فیلمهایی مانند «آدم برفی» ؛ «لیلی با من است»؛ «مارمولک» و… توقیف و بعد از مدتی از شبکه کاملا ارزشی افق پخش شدند! پیدا کنید پرتغال فروش را …
معجون لا معجون!
-زمانی استفاده از معجون در کشور ممنوع شد و حتی نام آن به ویتامینه هم تغییر یافت آنهم به دلیل بالا زدن بیش از حد میل جنسی( البته به بهانههای بهداشتی!) که این ممنوعیت هم مانند سایر موارد نه تنها بعدها لغو شد بلکه از این نوشیدنی برای ترویج فرزندآوری بشدت استفاده ابزاری شد! در مورد تشویق وازکتومی و کنترل جمعیت و بعد هم ممنوعیت آن به دلیل حضور خانواده چیزی نمیگوییم!
ساز و آواز و عدم تکلیف غنا
– آموزش ؛ نواختن و حمل هر گونه ساز حتی سنتی در سطح شهر ممنوع بود داستان هم سر ممنوعیت نوع خاصی از موسیقی بنام «غنا» بود که دست آخر هم کسی نفهمید و نفهیده دقیقا چه نوع موسیقی را شامل میشده و میشود! اما حالا سطح شهر شده پر از نوازندگان خیابانی با اجرای آهنگهایی پر از احتمالا غنا!
اجرای کنسرت هم خصوصا پاپ تا سالها مجوز نداشت. حتی کنسرتهای مجاز هم با ضرب چوب و چماق کنسل میشدند(که البته مورد آخری همچنان هم ادامه دارد!) اما بعدها کنسرتهای غیرمجاز شجریان تبدیل شد به کنسرت های مجاز تتلو و ساسی مانکن!
ممنوعیت های غیرعادی در خصوص زنان و مردان!
آرایش کردن؛ گذاشتن عینک روی پیشانی؛ موتورسواری؛ دوچرخه سواری؛ پوشیدن بوت و چکمه؛ تظاهر به خوردن بستنی با گرایش لیسزدن؛ برای بانوان ممنوع بود و تا این اواخر هم ممنوعیت ورود بانوان به استادیومها ادامه داشت و حالا؛ ممنوعیت خندیدن بانوان در برنامه جوکر! در این زمنیه مردان هم بی نصیب نبودند مانند: ممنوعیت در پوشیدن تیشرتهایی خاص؛ پیراهن آستین کوتاه(به دستان آستین کوتاهها رنگ پاشیده میشد و به زنان آرایش کرده تیغ زده میشد) زدن کروات و شلوارهای جین و…
قوانین زوجها: ورود هر زوج جوانی به خیابان جزو مصادیق بارز فساد تلقی شده مگر آنکه خلافش ثابت میشدکه البته ثابت شدن خلاف آن هم یکی از سختترین معماهای پلیسی قرن محسوب میشد! فکرش را بکنید کار نیروی انتظامی گرفتن زوجهای جوان در خیایان بود چیزی مثل گرفتن شل حجابهای فعلی که بعدها به اینهم خواهند خندید!
منوعیتهای سمعی بصری
خودروها در خیابانها بشدت بازرسی شده و در صورت داشتن نوار کاست با آنها مانند حمل مواد مخدر برخورد میشد! رانندگان دولتی و تاکسیداران هم به کل از داشتن ضبط محروم بودند. اما این فقط مختص خودروها نبود کار به چهاردیواری – اختیاری مردم هم کشیده شد و داشتن ویدئو و تا همین اواخر ماهواره نوعی جرم محسوب میشد! در حال حاضر هم؛ استفاده از شبکههای اجتماعی ممنوع بوده و همه رسانهها تقریبا یا فیلترند یا دچار پارازیت. طرح صیانت از فضای مجازی هم که در راه است! تلویزیون خصوصی هم که سالها ممنوع بود بنوعی با آمدن پلتفرمهای vod این قانون مسخره هم ملغی شد!
کارآفرین افتخارآفرین نه؛ سرمایهدار و کارخانهدار لعنتی!
شاید باور نکنید به کسانی که در حال حاضر با کلی سلام و صلوات کارآفرین گفته میشود زمانی به آنها سرمایهدار و کارخانهداران بیدرد گفته میشد! در بیشتر موارد یا مال و اموال آنها مصادره شد یا آنقدر چوب لای چرخ تولیدات ملیشان کردند که آنها هم رفتند به جایی که عربها برای خودشان نی میانداختند و به پای آنها فرش قرمز… بله تولید ملی زمانی خیلی بد محسوب میشد و کالاهای چینی هم دقیقا از همان زمان و با تعطیلی کارخانهها وارد کشورمان شدند!
تسخیر سفارت هم نوعی ارزش بود و بر همین اساس در مسابقهای که جوایز خوبی مانند پست و مقام های عالی داشت چندین سفارت تسخیر شد که البته بعدها با صرف کلی هزینه و عذرخواهی و شرمندگی بازگشایی شدند
مفاهیمی هم مانند بانکداری اسلامی؛خودکفایی؛ خودروی ملی و … شعارهایی بود که هیچوقت معلوم نشد به کجاها کشیده شدند.
خلاصه اینکه ما همواره شاهد از اینور و آنور پشتبام افتادنها بوده ایم و هستیم و حاصل این بیتدبیریها و افراط و تفریطها هزینههای گزاف مادی و معنوی بوده و هست.
پس لطفا قبل از اینکه خیلی دیر و هزینههای زیادی صرف شود حداقل ممنوعیتهای غیرعادی و مندرآوردی فعلی را درجا کشف و خنثی کنید. کمی هم بجای احساسات میتوان از عقل هم استفاده کرد.