خلاصه کتاب هنر اسلامی پدرام حکیم زاده | اهداف، اصول و دیدگاه ها
خلاصه کتاب هنر اسلامی: اهداف، اصول، دیدگاه ( نویسنده پدرام حکیم زاده )
کتاب «هنر اسلامی: اهداف، اصول، دیدگاه» اثر پدرام حکیم زاده، اثری جامع است که به تبیین بنیان های نظری هنر اسلامی، تعاریف آن، دیدگاه های مختلف اندیشمندان برجسته و همچنین ارتباط عمیق میان دین و هنر در بستر اسلامی می پردازد و راهی روشن برای درک این حوزه پیچیده ارائه می دهد.

موضوع هنر اسلامی، گستره ای وسیع و چندوجهی دارد که فهم آن مستلزم شناخت عمیق از هنر در ابعاد کلی و سپس درک دستورات و رهنمودهای اسلام در تمامی شئون زندگی است. تنها پس از این شناخت است که می توان رابطه ای منسجم و منطقی میان هنر و دین اسلام برقرار کرد. هنر به عنوان یکی از مهم ترین تجلیات فرهنگ هر جامعه، هویت و ماهیت تمدن ها را شکل می دهد. تمدن ها نیز به نوبه خود، نمادی مادی و تجسم یافته از فرهنگ غالب در آن جوامع به شمار می روند. این کتاب با رویکردی تدریجی و نظام مند، خواننده را در سه فصل اصلی با ابعاد مختلف هنر اسلامی آشنا می سازد تا به بینشی عمیق و روشن درباره بنیان های نظری و عملی این حوزه دست یابد.
مقدمه: سفری به ژرفای هنر اسلامی و جایگاه آن در تمدن
کتاب «هنر اسلامی: اهداف، اصول، دیدگاه» اثر پدرام حکیم زاده، نه تنها به معرفی این اثر ارزشمند می پردازد، بلکه خواننده را به سفری تحلیلی در دنیای پیچیده و عمیق هنر اسلامی دعوت می کند. این کتاب، گامی مهم در جهت فهم مبانی نظری و کاربردی هنر در فرهنگ و تمدن اسلامی است و به دلیل پرداختن به جنبه های فلسفی، فقهی، و عرفانی هنر، جایگاهی ویژه در میان آثار این حوزه یافته است. در جهانی که هنر غالباً از معنویت تهی می شود، حکیم زاده با نگاهی دقیق و مستند، پیوند ناگسستنی هنر اسلامی با ریشه های الهی و معرفتی را بازگو می کند.
این اثر به ویژه برای دانشجویان، پژوهشگران و علاقه مندان به هنر، معماری، الهیات، و مطالعات اسلامی، منبعی غنی محسوب می شود. هدف اصلی این مقاله، ارائه یک خلاصه جامع و تحلیلی از محتوای کلیدی کتاب است که بر سه محور اصلی اهداف، اصول و دیدگاه ها تمرکز دارد. این خلاصه به گونه ای طراحی شده است که با صرفه جویی در زمان، به خواننده امکان درک مبانی و چارچوب فکری نویسنده را بدهد و ارزش افزوده ای برای پژوهشگران فراهم آورد.
شناخت و تعریف هنر: بنیان های نظری
فصل اول کتاب «هنر اسلامی: اهداف، اصول، دیدگاه» به ریشه ای ترین پرسش ها در باب هنر پاسخ می دهد: «هنر چیست؟» پدرام حکیم زاده با ارائه تعاریف متعدد و بررسی ابعاد گوناگون هنر، تلاش می کند تا چارچوبی جامع برای فهم این پدیده بشری ارائه دهد. او هنر را نه صرفاً یک فعالیت زیبایی شناختی، بلکه کلیدی برای فهم زندگی و تجلی احساسات نیرومند انسانی می داند. این بخش، بنیان های نظری لازم برای ورود به مباحث عمیق تر هنر اسلامی را فراهم می آورد.
هنر چیست؟ تعاریف و ابعاد گوناگون آن
از دیدگاه پدرام حکیم زاده و با استناد به تعاریف مطرح شده در کتاب، هنر صرفاً تقلید از طبیعت یا بیان زیبایی نیست؛ بلکه مفهومی به مراتب گسترده تر و عمیق تر دارد. هنر می تواند به عنوان «کلید فهم زندگی» تلقی شود؛ این تعریف نشان می دهد که هنر نه تنها بخش جدایی ناپذیری از تجربه انسانی است، بلکه ابزاری برای درک و تفسیر جهان پیرامون و جایگاه انسان در آن به شمار می رود. هنر کوششی است برای «ایجاد زیبایی یا عالم ایده آل» که هنرمند از طریق آن، جهان بینی و تصورات خود را از کمال و هارمونی به منصه ظهور می رساند. این تلاش نه تنها به خلق آثار بصری محدود نمی شود، بلکه شامل هرگونه فعالیت خلاقانه ای است که به دنبال تحقق ایده آل هاست.
همچنین، هنر را می توان «تجلی خارجی احساسات نیرومندی» دانست که انسان آن ها را تجربه می کند. این تجلی از طریق واسطه های مختلفی مانند خط ها، رنگ ها، حرکات، اشارات، اصوات و کلمات به وقوع می پیوندد. این دیدگاه، بر بعد عاطفی و بیانی هنر تأکید دارد و نشان می دهد که هنرمند چگونه عواطف درونی خود را به فرم های قابل ادراک بیرونی تبدیل می کند. هنر همچنین «تجلی روح کامل» و «جلوه تعالی روح بشر» است که در آن، احساس و اندیشه هنرمند به صورت یکپارچه و متعالی نمود پیدا می کند. این تعاریف نشان می دهد که هنر از نظر حکیم زاده، فراتر از یک عمل مکانیکی یا تقلیدی، بلکه یک بیان عمیق از ماهیت وجودی انسان و ارتباط او با کمال و حقیقت است.
نقش محوری هنر در شکل گیری فرهنگ و تمدن انسانی
کتاب به این موضوع می پردازد که چگونه هنر، به مثابه نیرویی پیش برنده، در شکل گیری و تکامل فرهنگ و تمدن انسانی نقش اساسی ایفا می کند. هنر نه تنها بازتاب دهنده ارزش ها و باورهای یک جامعه است، بلکه به صورت فعال در فرآیند تعریف و بازتعریف آن ها مشارکت دارد. از نقاشی های دیواری غارها تا معماری های عظیم اسلامی، هنر همواره به عنوان یک واسطه قدرتمند برای انتقال دانش، ارزش ها، داستان ها و اسطوره ها عمل کرده است. تمدن ها، در واقع، تجلی فیزیکی و مادی فرهنگ های خود هستند و این تجلی بدون حضور پررنگ هنر غیرممکن است. هنر به تمدن ها هویت می بخشد و آن ها را از یکدیگر متمایز می سازد. از این رو، هر تمدنی که در تاریخ بشریت ظهور کرده است، دارای یک زبان هنری خاص و منحصر به فرد بوده که در آن، دیدگاه های فلسفی، دینی، و اجتماعی آن تمدن متبلور شده است.
تفاوت های ظریف بین زیبایی و هنر از دیدگاه نویسنده
یکی از نکات کلیدی که در این فصل مطرح می شود، تمایز میان «زیبایی» و «هنر» است. اگرچه این دو مفهوم غالباً در کنار یکدیگر به کار می روند، اما حکیم زاده به تفاوت های ظریف میان آن ها اشاره می کند. زیبایی یک ویژگی ذاتی یا کیفیتی است که می تواند در طبیعت، انسان یا اشیاء وجود داشته باشد و باعث لذت بصری یا حسی شود. زیبایی ممکن است خودآگاهانه خلق نشده باشد، بلکه به صورت طبیعی وجود داشته باشد (مانند یک گل یا منظره طبیعی). اما هنر، همواره نیازمند یک عنصر انسانی، یعنی «خلاقیت» و «قصد» است. هنر، فرایند آفرینش زیبایی (یا معنا) با استفاده از مهارت، تخیل و دانش هنرمند است. بنابراین، هر هنر زیبایی را در خود دارد، اما هر زیبایی لزوماً هنر نیست. هنر، تجلی آگاهانه و هدفمند زیبایی است که با تفکر، احساس و مهارت هنرمند همراه می شود و اغلب پیامی یا مفهومی را به مخاطب منتقل می کند.
هنر در اشعار و ادبیات ایرانی و پیوند آن با معنویت
ادبیات و عرفان ایرانی، گنجینه ای بی بدیل از تجلیات هنر و معنویت است. در این بخش از کتاب، حکیم زاده به چگونگی بازتاب هنر در اشعار و متون ادبی فارسی می پردازد. شاعران بزرگی چون حافظ، سعدی، مولانا و فردوسی، هر یک به گونه ای از زبان و تخیل هنری خود برای بیان مفاهیم عمیق فلسفی، عرفانی، اخلاقی و اجتماعی استفاده کرده اند. شعر فارسی خود به تنهایی یک هنر والا محسوب می شود که با تلفیق کلمات و اوزان، زیبایی و معنا را به هم می آمیزد. از دیدگاه نویسنده، این پیوند عمیق میان هنر در ادبیات و مفاهیم معنوی، نشان دهنده روح قدسی و باطنی هنر ایرانی است.
در اشعار عرفانی، هنر به عنوان پلی برای رسیدن به حقیقت مطلق و شهود الهی به کار می رود. زیبایی های طبیعی و فرم های هنری، همگی به عنوان نمادهایی از جمال الهی تلقی می شوند و هنرمند، با الهام از عالم معنا، تلاش می کند تا تجلیاتی از آن را در عالم مادی به تصویر بکشد. این نگرش، هنر را از یک فعالیت صرفاً سرگرم کننده فراتر برده و آن را به ابزاری برای تعالی روح و تقرب به معشوق ازلی تبدیل می کند.
هنر از دیدگاه های مختلف: افق های متنوع اندیشمندان
فصل دوم کتاب «هنر اسلامی: اهداف، اصول، دیدگاه» به بررسی دیدگاه های متنوع اندیشمندان و متفکران برجسته اسلامی درباره هنر می پردازد. این فصل به وضوح نشان می دهد که هنر اسلامی، جریانی یکپارچه و تک صدایی نیست، بلکه مجموعه ای غنی از تفاسیر و رویکردهای گوناگون است که هر یک از منظر خاص خود به این مقوله نگریسته اند. این تنوع دیدگاه، خود دلیلی بر پویایی و عمق اندیشه در حوزه هنر اسلامی است. حکیم زاده با بررسی آثار و آرای این شخصیت ها، نه تنها ابعاد مختلف فهم هنر اسلامی را نمایان می سازد، بلکه به چگونگی شکل گیری نظریات معاصر در این زمینه نیز اشاره می کند.
تنوع در فهم هنر اسلامی: بیش از یک جریان
برخلاف تصور رایج، هنر اسلامی یک سبک یا مکتب هنری واحد با قواعد و اصول ثابت و بدون تغییر نیست. بلکه می توان آن را به عنوان یک «جهان بینی» یا «رویکرد» به هنر تلقی کرد که ریشه در آموزه های اسلام دارد. این جهان بینی، در طول تاریخ و در مناطق مختلف جغرافیایی، با فرهنگ های بومی آمیخته شده و تجلیات متنوعی از هنر را پدید آورده است. اندیشمندان مختلف نیز با توجه به تخصص ها، مبانی فکری و دغدغه هایشان، تفاسیر متفاوتی از هنر اسلامی ارائه داده اند. این بخش از کتاب بر این نکته تأکید می کند که برای فهم جامع هنر اسلامی، باید این تنوع و تکثر را به رسمیت شناخت و از نگاهی تقلیل گرایانه پرهیز کرد.
دیدگاه های محوری در هنر اسلامی: اندیشمندان برجسته
در ادامه، کتاب به صورت جزئی تر به دیدگاه های چندین شخصیت برجسته در حوزه هنر اسلامی می پردازد. بررسی این دیدگاه ها، فهم عمیق تری از ابعاد فقهی، فلسفی، عرفانی و انقلابی هنر اسلامی ارائه می دهد:
حضرت امام خمینی (ره) و فقهای شیعه: هنر متعهد و الهی
حضرت امام خمینی (ره) و فقهای شیعه، هنر را در خدمت تعالی انسان و ارزش های الهی تعریف می کنند. از منظر ایشان، هنر باید متعهد باشد؛ یعنی رسالتی اخلاقی و معنوی داشته باشد و به رشد فضایل انسانی و تقرب به خداوند کمک کند. هنر مبتذل و هر آنچه که انسان را به سوی انحراف و دنائت سوق دهد، مطرود است. امام خمینی (ره) هنر را «دمیدن روح تعهد در کالبد انسان» می دانستند و بر نقش آن در بیداری ملت ها و تبیین معارف الهی تأکید داشتند.
مقام معظم رهبری: هنر به عنوان زبان گویای انقلاب و اسلام
مقام معظم رهبری نیز هنر را به عنوان «زبان گویای انقلاب و اسلام» می دانند. ایشان بر هنر متعهد و بصیرت افزا تأکید دارند که می تواند در مقابله با تهاجم فرهنگی و ترویج ارزش های اسلامی نقش محوری ایفا کند. هنر از دیدگاه ایشان، باید حقیقت گرا، امیدبخش و الهام دهنده باشد و روحیه مقاومت و پایداری را در جامعه تقویت کند.
شهید مرتضی مطهری: بازتاب فطرت الهی و تهذیب نفس
شهید مطهری، هنر را بازتابی از فطرت الهی انسان می داند. ایشان معتقدند که هنر واقعی، با حقیقت پیوند ناگسستنی دارد و می تواند در تربیت و تهذیب نفس نقش مؤثری ایفا کند. هنر باید انسان را به سوی کمال و معنویت سوق دهد و از هرگونه سطحی نگری و ابتذال دوری گزیند. از دیدگاه مطهری، زیبایی در هنر باید در خدمت حقیقت باشد.
علامه محمدتقی جعفری: تحلیل فلسفی هنر و اخلاق
علامه محمدتقی جعفری با رویکردی فلسفی، به تحلیل رابطه هنر و واقعیت، هنر و اخلاق و هنر و تعهد انسانی می پردازد. ایشان هنر را نه تنها یک فعالیت زیبایی شناختی، بلکه یک ابزار قدرتمند برای درک عمق وجود و ارتباط انسان با حقیقت مطلق می داند. از دیدگاه جعفری، هنر واقعی باید مسئولیت پذیر باشد و به سوی تعالی انسان حرکت کند.
دکتر علی شریعتی: هنر انقلابی و بیدارگر
دکتر علی شریعتی، هنر را ابزاری برای بیداری و آگاهی بخشی می داند. هنر انقلابی از نظر او، هنری است که در خدمت مبارزه با جهل، استبداد و نفاق قرار گیرد و مردم را به سمت عدالت و رهایی سوق دهد. شریعتی به جایگاه اجتماعی و سیاسی هنر اهمیت فراوانی می دهد و آن را ابزاری برای تغییر و تحول جامعه می بیند.
شهید سید مرتضی آوینی: هنر متعهد و قدسی
شهید سید مرتضی آوینی، از بارزترین نظریه پردازان هنر اسلامی و انقلاب اسلامی است. او هنر را متعهد و قدسی می دانست و رابطه آن را با شهادت و حقیقت تبیین می کرد. آوینی معتقد بود که هنر در فضای انقلاب اسلامی، معنای جدیدی می یابد و از خودبیگانگی نجات پیدا می کند. هنر از دیدگاه او، راهی برای اتصال به عالم معنا و تجلی حقیقت در فرم های زمینی است.
دکتر محمد مددپور، سید حسین نصر، تیتوس بورکهارت: هنر قدسی و سنتی
این سه اندیشمند، به ویژه سید حسین نصر و تیتوس بورکهارت، نمایندگان مکتب سنت گرایی هستند. آنان بر جنبه های قدسی و سنتی هنر اسلامی تأکید فراوانی دارند. از دیدگاه ایشان، هنر اسلامی تجلی وحدت وجود در کثرت آثار هنری است و به عنوان پلی به عالم معنا عمل می کند. هنر سنتی، ریشه در عالم ماوراء دارد و نمادی از حقایق الهی است که به واسطه هنرمند به عالم مادی نزول می کند. دکتر محمد مددپور نیز با رویکردی مشابه، به تبیین فلسفه هنر قدسی در فرهنگ اسلامی می پردازد.
جمع بندی دیدگاه ها: تأکید بر ابعاد معنوی، اخلاقی و الهی
با وجود تفاوت هایی در رویکردها و تأکیدات، تمامی این اندیشمندان بر یک نکته مشترک اذعان دارند: هنر اسلامی، فراتر از یک زیبایی شناسی صرف، دارای ابعاد عمیق معنوی، اخلاقی و الهی است. این هنر، نه تنها بر جنبه های بصری یا شنیداری تأکید دارد، بلکه روح و قلب انسان را مخاطب قرار می دهد و او را به سوی ارزش های متعالی سوق می دهد. این وحدت در هدف، با وجود تنوع در دیدگاه ها، غنای نظری هنر اسلامی را نشان می دهد.
ارتباط دین و هنر: اهداف و اصول اساسی
فصل سوم کتاب «هنر اسلامی: اهداف، اصول، دیدگاه» به بررسی رابطه بنیادین میان دین و هنر در اسلام می پردازد و اهداف و اصول اساسی این پیوند را تشریح می کند. این بخش، قلب تپنده کتاب است که نشان می دهد چگونه آموزه های اسلامی، نه تنها هنر را محدود نمی کند، بلکه به آن جهت گیری متعالی می بخشد و آن را از ابتذال و سطحی نگری دور می سازد. حکیم زاده در این فصل، تبیین می کند که هنر اسلامی، صرفاً مجموعه ای از سبک ها یا فرم های هنری نیست، بلکه یک جهان بینی کامل و یک رویکرد جامع به هستی است که از متن دین برآمده است.
چگونگی پیوند دین و هنر در اسلام
پیوند دین و هنر در اسلام، پیوندی عمیق و ارگانیک است. آموزه های اسلامی، با تأکید بر توحید، یگانگی خداوند، و زیبایی آفرینش، بستر مناسبی را برای شکوفایی هنرهایی فراهم آورده است که هدفشان تجلی این حقایق متعالی است. دین اسلام، با ایجاد یک جهان بینی جامع، به هنرمند چارچوبی می دهد تا خلاقیت خود را در راستای اهداف الهی به کار گیرد. این پیوند، هنر را از صرفاً یک عمل دنیوی فراتر برده و آن را به وسیله ای برای تعمق در عالم معنا و تقرب به خالق تبدیل می کند. هنر اسلامی، هرگز از معنویت جدا نیست؛ بلکه هر اثر هنری در این بستر، انعکاسی از ایمان و باورهای هنرمند است و به نوعی به وحدانیت و عظمت الهی اشاره دارد.
وحدت آثار هنری اسلام: اصلی محوری
یکی از اصول بنیادی و برجسته هنر اسلامی که حکیم زاده به تفصیل به آن می پردازد، مفهوم «وحدت در کثرت» در آثار هنری اسلامی است. این اصل بیان می کند که با وجود تنوع بی کران در فرم ها، سبک ها، و مواد به کار رفته در هنرهای اسلامی (از معماری مساجد باشکوه گرفته تا ظرافت خوشنویسی، از نقش و نگار قالی ها تا تزئینات سفالگری)، همگی به یک روح واحد و یک پیام مشترک اشاره دارند: توحید و یگانگی خداوند.
این وحدت، در سادگی، نظم، هارمونی و پرهیز از بت سازی و شمایل نگاری در بسیاری از مظاهر هنر اسلامی نمود پیدا می کند. هندسه مقدس، خوشنویسی و نقوش اسلیمی، همگی به نوعی به بی نهایتی و کمال الهی اشاره دارند و از تکرار و تکثر برای بیان وحدت استفاده می کنند. این روح مشترک، هنر اسلامی را در سراسر جهان اسلام، از اندلس تا هند، با وجود تفاوت های منطقه ای، به هم پیوند می دهد و آن را به یک کل یکپارچه تبدیل می کند.
روح هنر اسلامی: سیر از ظاهر به باطن
اصل دیگر و مهمی که در کتاب مورد بحث قرار می گیرد، «سیر از ظاهر به باطن» در روح هنر اسلامی است. هنر اسلامی، صرفاً به جنبه های مادی و ظاهری جهان نمی پردازد؛ بلکه هدف اصلی آن، گذر از فرم های محسوس و مادی به معانی قدسی و متافیزیکی است. هر اثر هنری اسلامی، باطن گرایی و تأکید بر معنا را در خود نهفته دارد.
این هنر، انسان را دعوت می کند تا فراتر از ظاهر اشیاء ببیند و به عمق وجود آن ها راه یابد. معماری مساجد، با سقف های بلند و گنبدهای خیره کننده، انسان را به سوی آسمان و عالم بالا رهنمون می شود. خوشنویسی آیات قرآن، نه تنها زیبایی بصری دارد، بلکه کلام الهی را با تمام قدسیت و معنای عمیقش به نمایش می گذارد. هنر اسلامی با این رویکرد، انسان را به یادآوری مبدأ و معاد، و به تفکر درباره جایگاه خود در هستی وا می دارد و به او کمک می کند تا از قید تعلقات دنیوی رها شده و به سوی عالم معنا پرواز کند.
هنر قدسی در فرهنگ ایران: ریشه ها و جلوه ها
فرهنگ و تمدن ایران، به واسطه پیشینه غنی عرفانی و فلسفی خود، بستر مناسبی برای رشد و تجلی هنر قدسی در بستر اسلامی بوده است. کتاب حکیم زاده به تأثیر عمیق مبانی دینی و عرفانی بر توسعه هنر ایرانی پس از اسلام می پردازد. هنر قدسی در ایران، ریشه های محکمی در حکمت اشراقی، عرفان اسلامی و فلسفه شیعی دارد. این هنر، نه تنها در معماری اسلامی ایران، بلکه در نگارگری، خوشنویسی، قالی بافی، و سایر هنرهای تزئینی نیز جلوه های بی نظیری یافته است.
نمونه های بارز هنر قدسی در ایران شامل مساجد اصفهان و یزد، معماری حرم های مطهر ائمه (ع)، خوشنویسی نفیس نسخ قرآن و ادعیه، و نگارگری های شاهنامه و خمسه نظامی است که هر یک به گونه ای به مفاهیم توحید، معرفت، عشق الهی و عدالت اشاره دارند. این هنر، بیانگر این واقعیت است که زیبایی در فرهنگ ایران، همیشه با حقیقت و معنویت پیوند خورده و هدف آن، ارتقاء روح انسان به سوی کمال بوده است.
نقش مبانی دینی در رشد هنر و هدف غایی آن
یکی از اهداف اصلی هنر اسلامی، «نقش مبانی دینی در رشد هنر» است. اسلام با ارائه دستورات و راهکارهای جامع برای زندگی، به هنر جهت گیری متعالی می بخشد و آن را از افتادن در دام ابتذال و پوچی نجات می دهد. مبانی دینی، هنرمند را تشویق می کند تا به جای خلق آثاری صرفاً برای لذت های آنی و مادی، به تولید آثاری بپردازد که روح انسان را تغذیه کرده و او را به سوی کمال سوق دهد.
هدف غایی هنر اسلامی، تعالی روح انسان و تقرب او به خداوند است. هنر در اسلام، ابزاری برای یادآوری عظمت خالق، زیبایی آفرینش، و جایگاه انسان در عالم هستی است. این هدف متعالی، هنر را از یک سرگرمی صرف به یک فعالیت عمیقاً معنوی و تربیتی تبدیل می کند که می تواند به روشنگری جامعه و تقویت ایمان کمک کند.
آداب معنوی و معنویت گرایی در هنر اسلامی
کتاب به پیوند ناگسستنی هنر اسلامی با اخلاق و آداب معنوی هنرمند و مخاطب نیز می پردازد. در هنر اسلامی، صرفاً خروجی هنری مهم نیست، بلکه نیت و حالت روحی هنرمند در هنگام خلق اثر نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. هنرمند مسلمان، غالباً با وضو، تمرکز معنوی و نیت تقرب به خداوند، به خلق اثر می پردازد. این آداب معنوی، روح اثر هنری را تحت تأثیر قرار داده و به آن عمق و قدسیت می بخشد.
معنویت گرایی در آموزش هنر نیز مورد تأکید است. آموزش هنر اسلامی، فراتر از تکنیک ها و مهارت های صرف، به تربیت روح و اخلاق هنرجو می پردازد تا او بتواند با بصیرتی عمیق تر و نیت خالص تر، به تولید آثار هنری بپردازد که تجلی بخش ارزش های الهی و معنوی باشند.
موسیقی در اسلام: حلال و حرام، نمونه ای از کاربرد اصول
یکی از بحث برانگیزترین و در عین حال مهم ترین بخش های این فصل، تحلیل جایگاه موسیقی در اسلام است. پدرام حکیم زاده با نگاهی دقیق و مستند، به این موضوع می پردازد که چگونه اصول کلی هنر اسلامی در مورد یک هنر خاص مانند موسیقی اعمال می شود. موسیقی، به دلیل تأثیر عمیق بر روح و روان انسان، همواره مورد توجه آموزه های دینی بوده است.
«پر مصرف ترین نوع هنر، موسیقی است به ویژه با حضور پر رنگ و جایگاه خاصی که در رسانه عمومی، تلویزیون و رادیو، یافته اند و در جهان ارتباطات کمتر کسی می تواند خود را از این دو رسانه بی نیاز ببیند. در باب غنا و موسیقی حرام گرچه سخن بسیار گفته شده است اما همچنان در تعیین موضوع و مصداق توهم و تردید وجود دارد.»
کتاب اشاره می کند که عالی ترین شکل موسیقی حلال در اسلام، «تلاوت قرآن» و «اذان» است. صوت خوش داود (ع) و تأثیر آن بر شنوندگان، یا قرائت های دلنشین ائمه اطهار (ع) که گاه مردم را از هوش می برده است، همگی گواه بر این نکته اند که اسلام با صوت زیبا و موسیقی سالم مخالف نیست. مداحی اهل بیت (ع) و مرثیه خوانی ها نیز با الحان خوش و محزون، نمونه های دیگری از موسیقی حلال و مورد تأیید در فرهنگ اسلامی هستند.
اما در مورد غنا و موسیقی حرام، کتاب به اختلاف نظرهای فقها اشاره می کند. در حالی که فقهای شیعه غالباً به حرمت ذاتی غنا فتوا داده اند، اما در تعریف دقیق «غنا» و «مصادیق» آن اختلاف نظر وجود دارد. برخی فقها تشخیص معنای آن را به عرف و فهم عمومی واگذار کرده اند. این بخش از کتاب، نشان می دهد که چگونه آموزه های دینی، با وجود حفظ چهارچوب های اخلاقی و معنوی، فضای لازم برای اجتهاد و تفسیر را نیز فراهم می آورد. این تحلیل، کمک می کند تا مخاطب به درک روشن تری از پیچیدگی ها و ظرافت های فقهی در حوزه هنر دست یابد.
جمع بندی و نتیجه گیری: هنر اسلامی، راهی به سوی حقیقت
کتاب «هنر اسلامی: اهداف، اصول، دیدگاه» اثر پدرام حکیم زاده، اثری روشنگر و جامع است که به واکاوی عمیق و چندجانبه هنر در بستر اسلامی می پردازد. این اثر، نه تنها به تعریف و شناسایی هنر اسلامی کمک می کند، بلکه با بررسی دقیق دیدگاه های مختلف و تبیین ارتباط دین با هنر، چارچوبی منسجم برای فهم این حوزه فراهم می آورد.
خلاصه ای از مهم ترین اهداف هنر اسلامی
مهم ترین اهدافی که هنر اسلامی دنبال می کند، فراتر از ایجاد زیبایی های صرفاً بصری، بر تعالی انسان و تقرب او به خداوند متمرکز است. این اهداف شامل موارد زیر می شود:
- تعالی انسان: هنر اسلامی با الهام از آموزه های دینی، به رشد روحی و اخلاقی انسان کمک می کند و او را به سوی کمال سوق می دهد.
- تجلی زیبایی الهی: هنرمند مسلمان تلاش می کند تا با خلق آثار هنری، جلوه ای از جمال و کمال خداوند را در عالم مادی به تصویر بکشد.
- رساندن پیام حق: هنر در اسلام، ابزاری قدرتمند برای انتقال حقایق دینی، اخلاقی و معارفی به مخاطب است.
- هدایت جامعه: با ایجاد فضایی معنوی و بصیرت افزا، هنر اسلامی می تواند به بیداری فکری و هدایت اخلاقی جامعه کمک کند.
مروری بر اصول بنیادین هنر اسلامی
اصول بنیادین هنر اسلامی، همانند ستون هایی محکم، بنای این هنر والا را شکل می دهند. این اصول، که در طول تاریخ تمدن اسلامی تثبیت شده اند، شامل موارد زیر است:
- وحدت در کثرت: تمامی مظاهر هنر اسلامی، با وجود تنوع و گوناگونی، به یک حقیقت واحد و یگانگی خداوند اشاره دارند.
- سیر از ظاهر به باطن: هنر اسلامی، مخاطب را از فرم های مادی و محسوس به سوی معانی عمیق و قدسی هدایت می کند.
- قدسی بودن: ریشه در عالم معنا و الهام از حقایق الهی دارد و از تقدس خاصی برخوردار است.
- اخلاق مداری: پیوند ناگسستنی با اخلاق و آداب معنوی هنرمند و مخاطب دارد و از هرگونه ابتذال دوری می جوید.
تأکید بر غنای دیدگاه های مطرح شده
یکی از نقاط قوت کتاب، پرداختن به دیدگاه های متنوع اندیشمندان برجسته اسلامی است. این بخش، نه تنها پویایی مباحث هنر اسلامی را نشان می دهد، بلکه ثابت می کند که این حوزه، محل اجتهاد و تفکر عمیق بوده و با تکثر آرا و اندیشه ها، غنای خاصی یافته است. این تنوع دیدگاه ها، هنر اسلامی را از یکنواختی نجات داده و به آن عمق و ابعاد مختلفی بخشیده است.
ارزش گذاری نهایی بر کتاب پدرام حکیم زاده
کتاب پدرام حکیم زاده، با رویکردی تحلیلی و جامع، توانسته است خلاصه و تحلیل دقیقی از اهداف، اصول و دیدگاه های هنر اسلامی ارائه دهد. این اثر، به عنوان یک منبع معتبر و روشنگر، نه تنها به فهم بهتر هنر اسلامی کمک می کند، بلکه بستری برای پژوهش های آتی در این زمینه فراهم می آورد. این کتاب، اثری ارزشمند برای هر علاقه مند و پژوهشگری است که به دنبال درک عمیق تر از رابطه پیچیده میان دین، زیبایی و خلاقیت در جهان اسلام است. مطالعه آن، دریچه ای نو به سوی درک میراث غنی و متعالی هنر اسلامی باز می کند و بینشی عمیق نسبت به جایگاه معنوی و فرهنگی آن ارائه می دهد.