زندگی پس از بث (Life After Beth) – معرفی و نقد فیلم کمدی زامبی
معرفی فیلم زندگی پس از بث (Life After Beth)
فیلم «زندگی پس از بث» (Life After Beth) محصول ۲۰۱۴، اثری در ژانر کمدی-ترسناک عاشقانه است که با رویکردی غیرمعمول و تفکربرانگیز به مفهوم سوگواری و ماهیت روابط انسانی می پردازد. این فیلم داستان زک، پسری که پس از مرگ ناگهانی نامزدش بث، درگیر عشقی نو و هولناک می شود، روایت می کند. بازگشت بث به عنوان یک زامبی، چالش های عمیقی را برای زک و اطرافیانشان به وجود می آورد و مرزهای عشق، فقدان و پذیرش را زیر سوال می برد.
این اثر مستقل، با ترکیبی از طنز سیاه، درام عاطفی و عناصر ترسناک، تجربه ای منحصر به فرد را برای مخاطب فراهم می آورد. جف بائنا، کارگردان و نویسنده این فیلم، موفق می شود تا با بهره گیری از کلیشه های ژانر زامبی، داستانی تازه و پر از لایه های پنهان درباره فرآیند سوگواری و مشکلات روابط بلندمدت خلق کند. فیلم نه تنها یک سرگرمی ژانری است، بلکه بینندگان را به تأمل درباره ماهیت دگرگونی در روابط و دشواری رها کردن گذشته دعوت می کند. نقش آفرینی های برجسته، به ویژه اجرای بی نظیر آوبری پلازا در نقش بث، نقطه قوت اصلی فیلم محسوب می شود که به آن عمق و جذابیت ویژه ای بخشیده است.
| مشخصه | توضیح |
|---|---|
| نام اصلی | Life After Beth |
| سال انتشار | 2014 |
| ژانر | کمدی، ترسناک، عاشقانه، درام |
| کارگردان | جف بائنا (Jeff Baena) |
| نویسنده | جف بائنا (Jeff Baena) |
| بازیگران اصلی | آوبری پلازا (Aubrey Plaza)، دین دی هان (Dane DeHaan)، جان سی. ریلی (John C. Reilly)، مالی شانون (Molly Shannon) |
| مدت زمان | 89 دقیقه |
| کشور سازنده | ایالات متحده |
| رده سنی | R (برای افراد بالای 17 سال) |
| امتیاز IMDb | 6.8/10 |
| امتیاز Rotten Tomatoes | 46% |
| امتیاز Metacritic | 50/100 |
خلاصه داستان فیلم زندگی پس از بث: عشقی نامتعارف در دنیای زامبی ها
داستان فیلم «زندگی پس از بث» با مرگ غیرمنتظره بث اسلوکام (Aubrey Plaza) بر اثر گزش مار آغاز می شود و زک اُرفمن (Dane DeHaan)، نامزدش، را در سوگی عمیق فرو می برد. زک که به شدت از این فقدان رنج می برد، برای تسلی خاطر و ابراز همدردی، وقت زیادی را با پدر و مادر بث، موری (John C. Reilly) و جینی (Molly Shannon) می گذراند. در همین دوران، او اعتراف می کند که رابطه اش با بث پیش از مرگ او دچار مشکلاتی بوده است، اما موری سعی می کند این موضوع را بی اهمیت جلوه دهد و به زک دلداری می دهد.
پس از مدتی، موری و جینی ناگهان از تماس با زک دست می کشند. زک که نگران شده، به خانه آن ها سر می زند و در کمال ناباوری، بث را از پشت پنجره می بیند که در حال قدم زدن در خانه است. او تصور می کند که بث زنده است و والدینش او را پنهان کرده اند. پس از تلاش های فراوان، زک موفق می شود وارد خانه شود و متوجه می شود که بث از مرگ بازگشته است، اما او دیگر بث سابق نیست. بث جدید، با تغییرات عجیب و غریبی در شخصیت و رفتارهایش همراه است؛ گاهی بیش از حد پرانرژی، گاهی فراموشکار و گاهی نیز به طرز عجیبی پرخاشگر می شود. والدین بث که سعی در پنهان کردن این حقیقت دارند، به زک التماس می کنند که از بث مراقبت کند و حقیقت مرگش را فاش نکند.
زک ابتدا تلاش می کند با بث جدید کنار بیاید و رابطه اش را با او حفظ کند. او حتی بث را برایデート به بیرون می برد، اما نشانه های زامبی گونه بث به تدریج آشکار می شود. بث در معرض نور خورشید آسیب می بیند و رفتارهای غیرعادی اش بیشتر می شود. این وضعیت، تنش هایی را بین زک و والدین بث ایجاد می کند. بث رفته رفته خشن تر و غیرقابل کنترل تر می شود و رفتارهای زامبی مانندش شدت می گیرد. او حتی زک را به خیانت به خودش متهم می کند و در یک لحظه خشم، به اریکا وکسلر (Anna Kendrick)، دوست دوران کودکی زک، حمله می کند.
در مواجهه با وخامت وضعیت بث، زک او را به سر مزارش می برد و حقیقت تلخ مرگش را برای او فاش می کند و سعی می کند رابطه را خاتمه دهد. بث که از این حقیقت عصبانی و سردرگم است، ماشین زک را برداشته و فرار می کند. در همین حین، سایر مردگان نیز در شهر زنده می شوند و بحران زامبی ها گسترش می یابد. زک تلاش می کند تا بث را آرام کند و او را از خطرات محیطی دور نگه دارد. او سعی می کند با بث فرار کند، اما موری به او داروی خواب آور می دهد تا بتواند بث را به خانه بازگرداند. زک در نهایت مجبور می شود با این حقیقت روبه رو شود که آیا باید به گذشته ای که دیگر وجود ندارد چسبید، یا زمان رها کردن و پذیرش واقعیت فرا رسیده است. این فیلم به تدریج به سمت پایانی تلخ و تأثیرگذار پیش می رود، جایی که زک باید تصمیمی دشوار و سرنوشت ساز بگیرد.
تحلیل و بررسی عمیق فیلم زندگی پس از بث
۱. یک نگاه تازه به ژانر زامبی و ترکیب هوشمندانه ژانرها
«زندگی پس از بث» فراتر از یک فیلم زامبی صرف است؛ این اثر به شیوه ای استعاری و عمیق به ژانر زامبی نگاه می کند و آن را به ابزاری برای بررسی روابط انسانی تبدیل می کند. در این فیلم، زامبی ها نمادی از مشکلات حل نشده در روابط، فرآیند دشوار سوگواری، عدم توانایی در رها کردن گذشته و حتی مرگ تدریجی شور و هیجان در یک رابطه طولانی مدت هستند. جف بائنا، کارگردان و نویسنده فیلم، به جای تمرکز بر وحشت و کشتار زامبی ها، از این موجودات برای برجسته سازی مسائل روانشناختی و عاطفی استفاده می کند.
یکی از نقاط قوت اصلی فیلم، تعادل هوشمندانه آن میان کمدی، ترسناک و درام است. بائنا موفق می شود لحنی یکپارچه را حفظ کند که در آن لحظات کمدی ناشی از موقعیت های پوچ و غیرمنطقی، با درام عمیق ناشی از سوگواری و تلاش برای حفظ یک عشق از دست رفته، ترکیب می شود. طنز فیلم عمدتاً از طریق رفتارهای غیرعادی بث و واکنش های خانواده اش به این وضعیت بروز می یابد، در حالی که لایه دراماتیک به تلاش زک برای کنار آمدن با این واقعیت غیرقابل انکار می پردازد.
در مقایسه با دیگر فیلم های برجسته ژانر کمدی-زامبی عاشقانه (Rom-Zom-Com) مانند «جسدهای گرم» (Warm Bodies) و «شان مردگان» (Shaun of the Dead)، «زندگی پس از بث» رویکردی متفاوت دارد. در حالی که «جسدهای گرم» بر بازگشت انسانیت به زامبی ها تمرکز می کند و «شان مردگان» طنزی صریح و موقعیتی ارائه می دهد، «زندگی پس از بث» بیشتر به سبک ممبلکور (Mumblecore) نزدیک است. این فیلم شخصیت محور بوده و دیالوگ ها و روابط بین فردی در آن برجسته تر است. بائنا در این اثر خود، به جای استفاده از زامبی ها برای خلق صحنه های اکشن یا شوخی های مبتذل، از آن ها برای کشف لایه های پیچیده تر روان انسان و فرآیند سوگواری بهره می برد. زامبی های او بیشتر نمادی از یک رابطه رو به زوال هستند تا موجوداتی صرفاً ترسناک.
۲. نقش آفرینی های برجسته: ستاره هایی در دل یک داستان غیرمعمول
آوبری پلازا در نقش بث: بدون شک، یکی از درخشان ترین نقاط قوت فیلم، نقش آفرینی بی نظیر آوبری پلازا در نقش بث است. او توانایی خارق العاده ای در به تصویر کشیدن تحولات شخصیتی بث، از یک دختر دوست داشتنی و معمولی به یک زامبی عصبی، پرانرژی و گاهی کاملاً دیوانه، از خود نشان می دهد. پلازا با انرژی خاص و کاریزمای منحصر به فردش، موفق می شود هر صحنه ای را به خود اختصاص دهد. او با حرکات فیزیکی اغراق آمیز، حالات چهره مبهوت کننده و دیالوگ هایی که گاهی با طنز سیاه و گاهی با خشم زامبی گونه همراه است، به معنای واقعی کلمه صحنه را می جود. منتقدان به حق بازی او را ستوده اند و آن را عامل اصلی جذابیت و اعتبار فیلم می دانند. توانایی پلازا در ایجاد همذات پنداری با یک شخصیت زامبی شده که هنوز رگه هایی از انسانیت را در خود دارد، واقعاً شگفت انگیز است.
دین دی هان در نقش زک: در مقابل شور و هیجان پلازا، دین دی هان نقش زک را به عنوان لنگرگاه عاطفی و منطقی فیلم بازی می کند. او به خوبی احساس سوگ، عشق عمیق، سردرگمی و درماندگی را در مواجهه با نامزد زامبی شده اش به تصویر می کشد. دی هان به عنوان تماشاگر اصلی تحولات بث، به ما اجازه می دهد تا عمق این وضعیت غیرمنطقی را از دید یک انسان درک کنیم. بازی او از اغراق دور است و بر واکنش های واقعی و انسانی در یک موقعیت سورئال تمرکز دارد. این تضاد بین بازی پرانرژی پلازا و بازی آرام و درونی دی هان، به پویایی و تعادل فیلم کمک شایانی می کند.
بازیگران مکمل: حضور بازیگران مکمل قوی نیز به غنای فیلم افزوده است. جان سی. ریلی و مالی شانون در نقش والدین بث، عملکردی عالی ارائه می دهند. آن ها بحران زامبی شدن دخترشان را با ترکیبی از شوخ طبعی، عشق بی قید و شرط، و ناامیدی غم انگیز به تصویر می کشند. واکنش های آن ها به رفتارهای عجیب بث، همزمان خنده دار و دلخراش است و به لایه کمدی-دراماتیک فیلم عمق می بخشد. علاوه بر این، حضور کوتاهی از آنا کندریک در نقش اریکا، دوست دوران کودکی زک، و دیگر بازیگرانی چون متیو گری گابلر و پاول رایزر، به کیفیت کلی بازیگری در فیلم می افزاید و فضای suburban و روابط اجتماعی را غنی تر می کند.
۳. نگاه کارگردانی و فیلمنامه جف بائنا: از ایده تا اجرا
«زندگی پس از بث» اولین تجربه کارگردانی جف بائنا است و جاه طلبی های او در این اثر به وضوح مشهود است. بائنا که پیش از این به عنوان فیلمنامه نویس فعال بود، فیلمنامه این کار را در سال ۲۰۰۳ و در طی دو هفته نوشت. ایده اولیه فیلم از داستانی شکل گرفت که در آن یک دوست دختر به طور ناگهانی می میرد و سپس دوست پسر او را از پشت پنجره می بیند و تلاش می کنند رابطه شان را بازسازی کنند. بائنا اذعان کرده که تجربه یک جدایی عاشقانه در آن زمان، ناخودآگاه بر شکل گیری این ایده تأثیر گذاشته است. او فیلم را به منزله روایتی از یک رابطه بد، آرزوی بازگشت به آن و لعنت فاجعه بار آشتی می دید.
یکی از الهامات اصلی بائنا برای نگارش فیلمنامه، اسطوره اورفئوس و ائوریدیکه (Orpheus and Eurydice) بوده است که حتی نام خانوادگی شخصیت زک (Orfman) نیز از آن گرفته شده است. این الهام به فیلم لایه ای از تراژدی کلاسیک و تلاش برای بازگرداندن معشوق از دنیای مردگان می بخشد. بائنا همچنین به جای تمرکز بر ساخت یک فیلم زامبی صرف، به ابهام فلسفی پیرامون زامبی ها، به ویژه دیدگاه ژاک دریدا در مورد بینابینی زندگی و مرگ، علاقه مند بوده است. او می خواست از فضای فانتزی برای بررسی دینامیک های واقعی و زمینی شخصیت ها استفاده کند و همین امر به فیلم عمق فکری می بخشد.
فیلمنامه بائنا در عین نوآوری، دیالوگ های هوشمندانه و فضاسازی منحصر به فرد، با انتقاداتی نیز همراه بوده است. برخی منتقدان به عدم تعادل در لحن فیلم و توسعه ناکافی برخی شخصیت ها، به ویژه بث در مراحل پایانی، اشاره کرده اند. آن ها معتقد بودند که ایده اولیه فیلم عالی است، اما در بسط دادن آن به یک اثر بلند سینمایی، کمی کش دار و تکراری شده است. همچنین، برخی پایان بندی فیلم را کمی غیرمنتظره و بدون نتیجه گیری مشخص دانسته اند. با این حال، باید در نظر گرفت که این اثر، اولین تجربه کارگردانی بائنا بوده و با بودجه ای محدود (۲.۴ میلیون دلار) ساخته شده است، که با توجه به این محدودیت ها، موفقیت های قابل توجهی نیز کسب کرده است.
جف بائنا، کارگردان «زندگی پس از بث»، در نگارش فیلمنامه از تجربه جدایی شخصی و اسطوره اورفئوس و ائوریدیکه الهام گرفته است. او زامبی ها را نه صرفاً برای وحشت، بلکه به عنوان استعاره ای برای مشکلات حل نشده در روابط و فرآیند سوگواری به کار می برد تا به اثری با عمق روانشناختی دست یابد.
۴. تم ها و پیام های پنهان فیلم: فراتر از یک کمدی زامبی
فیلم «زندگی پس از بث» به شکلی زیرکانه و گاهی تلخ، به چندین تم عمیق و جهانی می پردازد که فراتر از چارچوب یک کمدی زامبی ساده است:
- فقدان و فرآیند سوگواری: فیلم به شیوه ای نامتعارف، مفهوم سوگواری و تلاش برای رها کردن عزیزان از دست رفته را بررسی می کند. زک در ابتدا نمی تواند مرگ بث را بپذیرد و بازگشت او را فرصتی برای جبران می بیند، اما به تدریج متوجه می شود که گاهی اوقات، باید با گذشته وداع کرد، حتی اگر گذشته به شکلی غیرمنتظره بازگردد. زامبی شدن بث، نمادی از این حقیقت است که فردی که از دست رفته، دیگر هرگز به شکل سابق خود باز نخواهد گشت.
- مشکلات روابط طولانی مدت و مرگ شور و هیجان: زامبی شدن بث را می توان استعاره ای قوی برای مرگ تدریجی شور و هیجان و دگرگونی در یک رابطه طولانی مدت دانست. بث زامبی شده، شبیه به فردی است که در یک رابطه، جذابیت اولیه خود را از دست داده و به فردی ناشناخته و غیرقابل تحمل تبدیل شده است. فیلم این سوال را مطرح می کند که تا کجا می توان به یک رابطه بیمارگونه ادامه داد و چه زمانی باید آن را رها کرد؟ رفتارهای زامبی گونه بث، اختلافات پنهان و نارضایتی های قبلی در رابطه او و زک را آشکار می کند.
- عشق بی قید و شرط و محدودیت های آن: این فیلم به چالش های عشق بی قید و شرط می پردازد. زک تا کجا حاضر است به خاطر عشقش به بث، شرایط او را بپذیرد؟ آیا عشق می تواند پس از مرگ و دگرگونی کامل فرد، همچنان ادامه یابد؟ فیلم نشان می دهد که حتی عشق عمیق نیز محدودیت هایی دارد و گاهی اوقات، دوست داشتن واقعی به معنای رها کردن و اجازه دادن برای رفتن است.
- جنبه های فلسفی زامبی ها: بائنا در این فیلم از زامبی ها به عنوان ابزاری برای تأملات فلسفی استفاده می کند. او در مورد چگونگی و چرایی بازگشت زامبی ها و حتی جنبه های تغذیه ای آن ها (با شوخ طبعی اشاره می شود که افراد دارای مشکلات گوارشی زامبی نمی شوند!) ایده هایی را مطرح می کند. او همچنین برای ایجاد حس انسانی تر، زامبی ها را دارای شخصیت و توانایی های شناختی در مراحل اولیه نشان می دهد. جالب توجه است که زامبی های او با موسیقی «جاز ملایم» آرام می شوند، ایده ای که از تحقیقات بائنا درباره تأثیر موسیقی بر سیستم ایمنی الهام گرفته شده است و نشان می دهد که حتی در ابتدایی ترین سطوح انسانی، برخی واکنش ها باقی می مانند.
- بازتاب جنسیت و سیاست بدن: یکی از نکات قابل توجه در این فیلم، حضور یک زامبی زن به عنوان شخصیت اصلی است. برخی منتقدان این موضوع را بازتاب دهنده مسائل معاصر مربوط به جنسیت و سیاست بدن می دانند. بث به عنوان یک زن زامبی، از کلیشه های رایج ژانر فراتر می رود و بُعد جدیدی به آن می بخشد.
بازخورد منتقدان و تماشاگران: دوگانگی در پذیرش
فیلم «زندگی پس از بث» پس از اکران، با بازخوردهای متفاوتی از سوی منتقدان و تماشاگران مواجه شد. در حالی که برخی آن را ستودند، عده ای دیگر به برخی کاستی ها اشاره کردند که مانع از تبدیل شدن آن به یک اثر برجسته ژانری می شد.
نظرات مثبت:
بسیاری از منتقدان، به خصوص از بازی خیره کننده آوبری پلازا تمجید کردند. مارک کرمود، منتقد مشهور، پلازا را برای تغییر حالت بین گستاخی نوجوانانه و خشم جنازه ای تحسین کرد. ریچارد کورلیس نیز عملکرد او را ستود و گفت که پلازا به شکلی باورپذیر مسیر بث را به سوی جنون شیطانی کامل پیموده است. قدرت پلازا در صحنه گردانی و توانایی او در جویدن صحنه (chewing the scenery) به معنای واقعی کلمه، نقطه قوت اصلی فیلم تلقی شد. همچنین، ایده نوآورانه فیلم در پرداختن به ژانر زامبی و ترکیب ژانرها نیز مورد تحسین قرار گرفت. برخی منتقدان، کنترل جف بائنا بر لحن فیلم و هوشمندی او در عدم ارائه توضیحات اضافی درباره پیدایش زامبی ها را ستودند و آن را یک اولین تجربه کارگردانی مطمئن دانستند که پتانسیل زیادی را نشان می دهد.
نظرات متفاوت و منفی:
با این حال، فیلم از انتقادات نیز بی نصیب نماند. در وب سایت Rotten Tomatoes، فیلم امتیاز ۴۶% را بر اساس ۹۴ نقد کسب کرده و اجماع منتقدان این بود: با وجود بازی متعهدانه آوبری پلازا، «زندگی پس از بث» یک ایده در حد یک طرح اولیه است که به طور ناراحت کننده ای به یک فیلم بلند کشیده شده است. در Metacritic نیز، فیلم بر اساس ۳۰ نقد، امتیاز ۵۰ از ۱۰۰ را کسب کرد که نشان دهنده نظرات متفاوت یا متوسط (mixed or average reviews) است.
انتقاد اصلی به عدم قطعیت در لحن و پایان بندی فیلم بود. برخی احساس کردند که فیلم نمی تواند به درستی بین کمدی و ترسناک تعادل برقرار کند و در نتیجه، نه کاملاً خنده دار است و نه کاملاً ترسناک. همچنین، توسعه ناکافی برخی جنبه های داستان و شخصیت ها، به ویژه در مورد بث در مراحل پایانی تحول زامبی گونه اش، از دیگر نقاط ضعف عنوان شد. برخی منتقدان نیز معتقد بودند که فیلم نتوانسته به اندازه آثار شاخصی چون «شان مردگان» یا «جسدهای گرم» موفق عمل کند و کم گاز است.
با این وجود، «زندگی پس از بث» در جشنواره هایی چون جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۱۴ به نمایش درآمد و در بخش رقابتی دراماتیک حضور داشت، که نشان از پتانسیل هنری آن دارد. دین دی هان و جان سی. ریلی نیز نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مکمل در جوایز BloodGuts UK Horror Awards 2014 شدند. در سال ۲۰۱۶، این فیلم در مجموعه ای از بهترین فیلم های زامبی با عنوان Zombies: The Ultimate Celebration در رتبه ۳۸ قرار گرفت و به عنوان بهترین کمدی-زامبی عاشقانه از زمان شان مردگان توصیف شد.
اجرای بی نظیر آوبری پلازا در نقش بث، علیرغم نقدهای متفاوتی که فیلم «زندگی پس از بث» دریافت کرد، نقطه قوت اصلی آن شناخته شد. این فیلم با رویکردی متفاوت به ژانر کمدی-ترسناک، تلاش می کند فراتر از یک داستان زامبی، به مفاهیم عمیق انسانی بپردازد.
چرا فیلم زندگی پس از بث را تماشا کنیم؟ (توصیه های نهایی)
فیلم «زندگی پس از بث» اثری است که برای هر سلیقه ای ساخته نشده، اما برای گروه خاصی از مخاطبان می تواند تجربه ای فراموش نشدنی باشد. دلایل زیر می تواند شما را به تماشای این فیلم ترغیب کند:
- اگر به دنبال یک کمدی-ترسناک با ایده ای تازه و هوشمندانه هستید: فیلم کلیشه های ژانر زامبی را به چالش می کشد و از آن ها برای بیان مفاهیم عمیق تر استفاده می کند. این اثری نیست که تنها به وحشت یا خنده صرف بپردازد، بلکه ترکیبی تفکربرانگیز از هر دو است.
- اگر از بازی آوبری پلازا لذت می برید: این فیلم یکی از بهترین فرصت ها برای دیدن یک نقش آفرینی متفاوت و جسورانه از اوست. پلازا با انرژی و کاریزمای خاص خود، شخصیتی را خلق می کند که همزمان خنده دار، ترسناک و در عین حال قابل درک است. بسیاری از منتقدان، بازی او را نقطه قوت اصلی فیلم می دانند.
- برای کسانی که می خواهند فیلمی ببینند که کلیشه های ژانر زامبی را به چالش می کشد: «زندگی پس از بث» به جای تمرکز بر شیوع زامبی ها و نجات جهان، بر روی یک رابطه فردی و پیامدهای روانی و عاطفی بازگشت یک مرده تمرکز دارد. این رویکرد، ژانر زامبی را از زاویه ای انسانی تر و دراماتیک تر بررسی می کند.
- اگر به درام های روابطی با چاشنی طنز سیاه و موقعیت های غیرمعمول علاقه دارید: این فیلم داستانی از عشق، فقدان و پذیرش است که با طنزی خاص و موقعیت های پوچ آمیخته شده است. این اثر بیننده را به تأمل درباره سختی های رها کردن گذشته و تحولات در روابط انسانی دعوت می کند.
- اگر از سینمای مستقل و متفاوت حمایت می کنید: «زندگی پس از بث» یک فیلم مستقل است که با بودجه ای محدود، ایده ای بزرگ و خلاقانه را به تصویر کشیده است. این فیلم نشان می دهد که سینما هنوز هم می تواند داستان هایی نو و جسورانه را روایت کند که فراتر از فرمول های هالیوودی هستند.
این فیلم، یک اثر سرگرم کننده و در عین حال عمیق است که می تواند برای مخاطبان خاص خود، تجربه ای به یادماندنی باشد.
نتیجه گیری
فیلم «زندگی پس از بث» (Life After Beth) در سینمای مستقل و ژانر کمدی-ترسناک عاشقانه، جایگاهی منحصر به فرد دارد. این اثر جف بائنا، با وجود بودجه محدود و اولین تجربه کارگردانی اش، موفق می شود با ایده ای تازه و رویکردی عمیق به مفهوم سوگواری و ماهیت روابط انسانی، مخاطب را به تأمل وادارد. ترکیب هوشمندانه طنز سیاه با درامی عاطفی و استفاده استعاری از زامبی ها برای به تصویر کشیدن مرگ تدریجی یک رابطه یا دشواری رها کردن گذشته، از نقاط قوت برجسته فیلم محسوب می شود.
اگرچه فیلم با نقدهایی درباره عدم تعادل در لحن و توسعه ناکافی برخی شخصیت ها روبه رو شد، اما نقش آفرینی خیره کننده آوبری پلازا در نقش بث، بدون شک نقطه عطفی در این اثر است که به آن جان و روح می بخشد. پلازا با انرژی بی حد و مرز خود، تحولات پیچیده بث را به شکلی باورپذیر و گاهی کمدی، گاهی ترسناک، و گاهی دلخراش به تصویر می کشد و به فیلم اعتبار ویژه ای می بخشد. «زندگی پس از بث» فراتر از یک فیلم زامبی صرف است؛ این فیلم دعوتی است به تماشای داستانی که مرزهای عشق، فقدان و پذیرش را به چالش می کشد و نشان می دهد که گاهی اوقات، دوست داشتن واقعی به معنای رها کردن است.
در نهایت، این فیلم با تمام نقاط قوت و ضعفش، تجربه ای منحصر به فرد و قابل تأمل را ارائه می دهد که ارزش یک بار تماشا را دارد، به خصوص برای طرفداران ژانر کمدی-ترسناک و کسانی که به دنبال داستان های غیرمعمول و شخصیت محور هستند. پیشنهاد می شود با ذهنی باز به تماشای آن بنشینید و اجازه دهید تا خودتان نظر نهایی را درباره این عشق غیرمتعارف زامبی گونه شکل دهید.