معرفی و نقد فیلم مرا با نامت صدا کن (Call Me by Your Name)

معرفی فیلم مرا با نامت صدا کن (Call Me by Your Name)

فیلم «مرا با نامت صدا کن» (Call Me by Your Name)، اثری عمیق و لطیف از لوکا گوادانینو، روایتی دلنشین از عشق اول، بلوغ و کشف هویت است که در تابستانی گرم در شمال ایتالیا می گذرد. این فیلم با فضاسازی بی نظیر و بازی های درخشان، داستان احساسی و پیچیده الیو و الیور را به تصویر می کشد و به یکی از ماندگارترین آثار سینمایی معاصر تبدیل شده است.

«مرا با نامت صدا کن» که آخرین قسمت از سه گانه میل لوکا گوادانینو به شمار می رود، نه تنها به دلیل بازتاب صادقانه و هنرمندانه اش از روابط انسانی مورد تحسین قرار گرفته، بلکه به خاطر پرداختن ظریف به مضامینی چون خودشناسی، پذیرش و تأثیرات عمیق زمان بر حافظه، جایگاهی ویژه در میان آثار سینمای مستقل پیدا کرده است. این مقاله به بررسی جامع ابعاد مختلف این شاهکار سینمایی می پردازد، از تحلیل کارگردانی و فیلمنامه گرفته تا بازی ها، موسیقی و مضامین ماندگار آن.

اطلاعات کلیدی فیلم: نگاهی اجمالی به مرا با نامت صدا کن

فیلم «مرا با نامت صدا کن» در سال ۲۰۱۷ اکران شد و به سرعت توانست توجه منتقدان و مخاطبان جهانی را به خود جلب کند. این اثر سینمایی، محصول همکاری تیمی از هنرمندان برجسته است که هر یک در خلق جهان بینی و زیبایی شناسی فیلم نقشی کلیدی ایفا کرده اند. در ادامه، اطلاعات ضروری و مشخصات فنی این فیلم در قالب یک جدول ارائه شده است تا درکی سریع و جامع از آن فراهم آید.

عنوان توضیحات
کارگردان لوکا گوادانینو
نویسنده جیمز آیووری (بر اساس رمان آندره آسیمن)
بازیگران اصلی تیموتی شالامی، آرمی همر، مایکل استولبارگ، آمیرا کاسار
سال انتشار ۲۰۱۷
ژانر درام، عاشقانه، بلوغ (Coming-of-age)
مدت زمان ۱۳۲ دقیقه
امتیاز IMDb ۷.۹/۱۰
امتیاز Rotten Tomatoes ۹۴%
امتیاز Metacritic ۹۳/۱۰۰
جوایز مهم جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی
لوکیشن اصلی شمال ایتالیا (استان لمباردی)

روایت داستانی مرا با نامت صدا کن: تابستان، شور و کشف

داستان «مرا با نامت صدا کن» در تابستان سال ۱۹۸۳ در حومه سرسبز و آرام شمال ایتالیا روایت می شود. الیو پرلمن، نوجوان ۱۷ ساله و باهوش، روزهای گرم خود را در ویلای خانوادگی شان با کتاب خواندن، نواختن پیانو، و معاشرت با دوستانش می گذراند. زندگی آرام الیو با ورود الیور، دانشجوی ۲۴ ساله آمریکایی که برای کمک به پدر باستان شناس الیو به ایتالیا آمده، دستخوش تحولات عمیقی می شود. الیور با شخصیت کاریزماتیک، اعتمادبه نفس بالا و زیبایی ظاهری اش، به سرعت توجه الیو را جلب می کند، اما این علاقه در ابتدا با حسادت، رقابت و کنجکاوی پنهان آمیخته است.

آغاز تابستان در ایتالیای شمالی

در فضای دلنشین و آفتابی لمباردی، الیو که شخصیتی درون گرا و هنرمند دارد، به موسیقی و ادبیات علاقه مند است. او در طول تابستان، با نواختن پیانو و مطالعه، وقت خود را می گذراند. ورود الیور، دانشجوی دکترا که برای شش هفته مهمان خانواده پرلمن است، آغازگر فصل جدیدی در زندگی الیو می شود. الیور، با روحیه ای آزاد و شخصیتی برون گرا، نقطه مقابل الیو به نظر می رسد و این تفاوت اولیه، زمینه ساز کشش و جاذبه ای ناخودآگاه میان آن دو می شود.

کشش پنهان و بیداری احساسات

رابطه الیو و الیور به آرامی و با ظرافت شکل می گیرد. از گفتگوهای روشنفکرانه درباره هنر و باستان شناسی گرفته تا دوچرخه سواری در جاده های روستایی و شنا در رودخانه ها، این دو به تدریج به یکدیگر نزدیک تر می شوند. این نزدیکی اولیه با احتیاط و تردید همراه است، زیرا هر دو شخصیت در حال کاوش در احساسات پیچیده خود هستند. الیو که برای اولین بار چنین کششی را تجربه می کند، گیج و کنجکاو است، در حالی که الیور نیز با وجود تجربه بیشتر، سعی در مدیریت این احساسات نوپا دارد. لحظه بیداری واقعی زمانی فرا می رسد که الیو با جسارت، احساسات خود را به الیور ابراز می کند و این آغازگر فصلی جدید در رابطه آنهاست.

سفر مشترک و جدایی

با عمیق تر شدن رابطه، الیو و الیور لحظات صمیمانه تری را با یکدیگر سپری می کنند. یکی از نمادین ترین صحنه های فیلم که به عنوان منبع الهام عنوان آن نیز شناخته می شود، درخواست الیور از الیو برای مرا با نام خودت صدا کن و من تو را با نام خود صدا خواهم کرد است که نشان دهنده اوج نزدیکی عاطفی و اتحاد هویتی آنهاست. والدین الیو، که به نظر می رسد از ماهیت این رابطه آگاه هستند، با درکی عمیق و بدون قضاوت، فرصتی برای آنها فراهم می کنند تا سه روز پایانی حضور الیور را در شهر برگامو به تنهایی بگذرانند. این سفر کوتاه، اوج عاشقی و در عین حال آغاز جدایی تلخ آنهاست، زیرا الیور به زودی باید به آمریکا بازگردد.

مونولوگ پدر و پذیرش هویت

پس از جدایی، الیو دچار اندوهی عمیق می شود. در یکی از تأثیرگذارترین سکانس های فیلم، پدر الیو با او به گفتگو می نشیند. او با هوشیاری و همدلی، احساسات پسرش را درک می کند و با گفتگویی صمیمانه، الیو را به پذیرش غم و اندوهش دعوت می کند، نه برای سرکوب آن، بلکه برای تجربه کامل آن و رشد از دل این تجربه. این مونولوگ نه تنها صحنه ای برجسته در فیلمنامه است، بلکه نمادی از پذیرش بی قید و شرط و روشنفکری خانواده پرلمن است. خبر نامزدی الیور با زنی دیگر در ایام کریسمس، پایانی تلخ و شیرین را برای عشق تابستانی الیو رقم می زند و او را در برابر شومینه، در اندوهی عمیق و اما سرشار از خاطراتی فراموش نشدنی رها می کند.

تحلیل هنری: رمز ماندگاری مرا با نامت صدا کن

فیلم «مرا با نامت صدا کن» فراتر از یک داستان عاشقانه ساده است و به دلیل رویکرد هنری بی نظیر و جزئی نگری های سینمایی اش، به یک اثر ماندگار تبدیل شده است. لوکا گوادانینو با مهارت مثال زدنی، توانسته است جهانی را خلق کند که در آن احساسات، فضا، و زمان در هم تنیده شده و تجربه ای غنی و فراموش نشدنی را برای مخاطب رقم می زنند.

سبک کارگردانی لوکا گوادانینو: فضاسازی و جزئیات

لوکا گوادانینو، کارگردان ایتالیایی، در «مرا با نامت صدا کن» یک بار دیگر توانایی خود را در فضاسازی های استادانه و القای حس نوستالژی به نمایش می گذارد. او با دقت وسواس گونه ای، جزئیات زندگی در تابستان ایتالیا را بازآفرینی می کند؛ از نور طلایی آفتاب که بر درختان می تابد تا بافت های پارچه ها، صدای حشرات در عصر و سکوت بعدازظهرها. سبک کارگردانی او بر پایه روایتی آرام و غوطه ورکننده است که به شخصیت ها و احساساتشان اجازه می دهد تا به آرامی شکل بگیرند و نفس بکشند. گوادانینو با استفاده از نماهای بلند و ثابت، به تماشاگر فرصت می دهد تا در فضا غرق شده و به عمق احساسات شخصیت ها پی ببرد. این رویکرد ظریف، به فیلم حسی از اصالت و واقع گرایی می بخشد و بیننده را به درون دنیای الیو می کشاند.

بازی های درخشان: عمق بخشی به شخصیت ها

یکی از اصلی ترین ستون های موفقیت «مرا با نامت صدا کن»، بازی های استثنایی بازیگران اصلی آن است. تیموتی شالامی در نقش الیو، نمایشی بی نظیر از حساسیت، کنجکاوی و بلوغ را ارائه می دهد. او با حرکات ظریف، نگاه های معنی دار و زبان بدن پیچیده، پیچیدگی های ذهنی یک نوجوان در حال کشف هویت جنسی خود را به تصویر می کشد. آرمی همر در نقش الیور، شخصیتی جذاب، پیچیده و پخته را به نمایش می گذارد که با وجود اعتمادبه نفس بیرونی، دارای آسیب پذیری های درونی است. هماهنگی و شیمی بی نظیر بین این دو بازیگر، باورپذیری و عمق رابطه آنها را دوچندان می کند. مایکل استولبارگ نیز در نقش پدر الیو، با اجرایی به یاد ماندنی و مونولوگ پایانی تأثیرگذار، نقطه قوت دیگری به فیلم می افزاید که تجسمی از پذیرش، درک و خرد است.

فیلمنامه اقتباسی: وفاداری و استقلال

فیلمنامه «مرا با نامت صدا کن» که توسط جیمز آیووری (برنده جایزه اسکار) بر اساس رمان آندره آسیمن نوشته شده، شاهکاری از وفاداری به جوهر اصلی رمان و در عین حال ایجاد اثری مستقل و سینمایی است. آیووری توانسته است دیالوگ های عمیق و پرمعنای رمان را به گونه ای اقتباس کند که هم به ریشه های ادبی خود پایبند باشد و هم با زبان بصری سینما هماهنگ شود. یکی از نقاط قوت فیلمنامه، مهارت در نشان دادن احساسات پنهان و ناگفته از طریق لحظات سکوت و زبان بدن است، بدون اینکه نیازی به دیالوگ های صریح و توضیحات اضافی باشد. مونولوگ پدر الیو در پایان فیلم، نمونه ای بارز از قدرت کلامی فیلمنامه است که با لحنی آرام و دلسوزانه، پیامی جهانی درباره عشق و انسانیت را منتقل می کند.

فیلمبرداری و لوکیشن: ایتالیا به مثابه یک شخصیت

فیلمبرداری «مرا با نامت صدا کن» توسط سایومبو موکدیپروم، با استفاده از نور طبیعی و رنگ های گرم مدیترانه ای، به خلق فضایی رؤیایی و نوستالژیک کمک شایانی کرده است. هر فریم فیلم، مانند یک تابلوی نقاشی است که زیبایی های شمال ایتالیا را به تصویر می کشد. لوکیشن های فیلمبرداری در استان لمباردی، به خصوص شهر کرما، نه تنها صرفاً پس زمینه ای برای داستان نیستند، بلکه خود به یک شخصیت سوم در فیلم تبدیل می شوند. معماری تاریخی، طبیعت سرسبز، رودخانه ها و کوهستان ها، همگی حس جاودانگی و آرامشی را القا می کنند که به شدت با ماهیت زودگذر و پرشور عشق تابستانی الیو و الیور در تضاد است. این تضاد، به زیبایی به تم اصلی فیلم درباره گذر زمان و ماهیت خاطره می افزاید.

موسیقی متن: آوای احساسات در مرا با نامت صدا کن

موسیقی متن «مرا با نامت صدا کن» نقش حیاتی در القای حس و حال فیلم و عمق بخشیدن به احساسات شخصیت ها ایفا می کند. ترکیب قطعات کلاسیک از آهنگسازانی چون رول، باخ و ساتی، با دو قطعه اصلی و به یادماندنی از خواننده-ترانه سرای آمریکایی، سوفیان استیونز (Sufjan Stevens) با نام های Mystery of Love و Visions of Gideon، تجربه ای شنیداری بی نظیر خلق می کند. قطعات استیونز، با اشعار عمیق و ملودی های آرامش بخش، به خوبی با مضامین عشق، از دست دادن و خاطره در فیلم هماهنگ هستند و به عنوان راوی احساسات پنهان الیو عمل می کنند. موسیقی در این فیلم، تنها یک پس زمینه نیست، بلکه به بخشی جدایی ناپذیر از روایت داستانی تبدیل شده و لحظات کلیدی را برجسته می کند.

مضامین عمیق و لایه های پنهان: فراتر از یک عشق تابستانی

«مرا با نامت صدا کن» اثری است که به سادگی یک داستان عاشقانه تابستانی را روایت نمی کند، بلکه به لایه های عمیق تر روانشناختی، اجتماعی و فلسفی نفوذ می کند. این فیلم با ظرافت خاصی، مضامین جهانی انسانیت را در بستر یک رابطه خاص بررسی می کند و از این رو، برای مخاطبان گسترده ای قابل تأمل و درک است.

عشق و بلوغ: سفر به سوی خودشناسی

یکی از برجسته ترین مضامین فیلم، مفهوم عشق اول و سفر بلوغ است. الیو در آستانه ۱۷ سالگی، در حال کشف هویت جنسی و عاطفی خود است. رابطه او با الیور، نه تنها یک رابطه عاشقانه، بلکه تجربه ای عمیق از خودشناسی است. این فیلم به خوبی نشان می دهد که چگونه اولین عشق، می تواند پنجره ای به روی درک عمیق تری از خود و تمایلات درونی باز کند. فیلم بدون قضاوت، این بیداری جنسی و عاطفی را به تصویر می کشد و بر پیچیدگی ها، زیبایی ها و دردهای این مسیر تأکید می کند. بلوغ الیو نه تنها در پذیرش احساساتش نسبت به الیور، بلکه در مواجهه با جدایی و اندوه پس از آن، به شکلی کاملاً انسانی و تأثیرگذار نمایش داده می شود.

خانواده، پذیرش و تابوشکنی

نقش خانواده پرلمن در فیلم، به ویژه پدر الیو، در نوع خود انقلابی است. این خانواده به مثابه نمادی از روشنفکری و پذیرش بی قید و شرط به تصویر کشیده می شود. والدین الیو، بدون هیچگونه پیش داوری یا سرکوب احساسات پسرشان، محیطی امن و حمایتگر را برای او فراهم می کنند. مونولوگ تأثیرگذار پدر الیو، که در آن او پسرش را به پذیرش تمام جنبه های عشق و اندوهش دعوت می کند، نقطه عطفی در فیلم و پیامی قدرتمند درباره اهمیت درک و همدلی در روابط خانوادگی است. این رویکرد، در تضاد با هنجارهای اجتماعی مرسوم در آن زمان و حتی امروز، بر ارزش پذیرش و تابوشکنی در قبال روابطی که ممکن است «غیرمتعارف» تلقی شوند، تأکید می کند.

پدر الیو در لحظه ای تأثیرگذار به پسرش می گوید: «برای اینکه فراموش کنی، باید بهبود پیدا کنی. برای اینکه بهبود پیدا کنی، باید فراموش کنی. ما خودمان را از این همه چیز محروم می کنیم تا سریع تر خوب شویم، تا احساس بهتری داشته باشیم. اما این را به خودمان مدیونیم که دردهامان را حس کنیم. همراه با غم، شادی هم بود.»

گذر زمان، خاطره و نوستالژی

فیلم «مرا با نامت صدا کن» به شدت با مفهوم زمان و تأثیر آن بر خاطرات درگیر است. تابستان ۱۹۸۳، به عنوان یک دوره گذرا و رؤیایی، در ذهن الیو و در نگاه تماشاگر جاودانه می شود. حس نوستالژی برای گذشته ای که دیگر باز نمی گردد، اما تأثیری عمیق بر هویت فرد می گذارد، در سراسر فیلم موج می زند. گوادانینو با استفاده از فضاسازی و موسیقی، این حس گذرایی و در عین حال جاودانگی لحظات را به خوبی منتقل می کند. فیلم به ما یادآوری می کند که چگونه خاطرات، حتی آنهایی که با درد همراهند، بخش جدایی ناپذیری از وجود ما هستند و به ما شکل می دهند. اندوه الیو در پایان فیلم، اندوهی برای یک عشق از دست رفته نیست، بلکه اندوهی برای گذر زمان و از دست دادن یک دوره طلایی زندگی است.

هنر، فرهنگ و زیبایی شناسی در فیلم

«مرا با نامت صدا کن» مملو از ارجاعات به هنر، فرهنگ و زیبایی شناسی است. از علاقه الیو به موسیقی کلاسیک و نواختن پیانو تا تخصص پدرش در باستان شناسی و کشف آثار باستانی، این فیلم در بستری غنی از دانش و تاریخ قرار دارد. گفتگوهای روشنفکرانه بین الیو و الیور، خواندن کتاب ها و شعرها، و حتی زیبایی طبیعی لوکیشن ها، همگی بر ارزش زیبایی شناختی و فکری تأکید دارند. این تلفیق هنر و زندگی، به فیلم عمق بیشتری می بخشد و آن را به اثری چندلایه تبدیل می کند که نه تنها به احساسات، بلکه به ذهن مخاطب نیز خوراک می دهد. زیبایی شناسی فیلم، بازتابی از جهان بینی شخصیت ها و محیط پیرامون آنهاست.

جوایز و بازتاب: تحسین جهانی مرا با نامت صدا کن

«مرا با نامت صدا کن» پس از اکران، با تحسین گسترده منتقدان و مخاطبان جهانی روبرو شد و توانست جوایز و افتخارات متعددی را از آن خود کند. این استقبال بی نظیر، نشان دهنده قدرت و تأثیرگذاری عمیق این اثر سینمایی است.

افتخارات آکادمی و جشنواره ها

این فیلم در هشتاد و نهمین دوره جوایز اسکار، نامزد دریافت چهار جایزه مهم از جمله بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد برای تیموتی شالامی و بهترین ترانه اورجینال برای Mystery of Love شد. در نهایت، جیمز آیووری برای نگارش فیلمنامه اقتباسی این فیلم، موفق به کسب جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی شد که مهر تأییدی بر قدرت روایی و ادبی فیلمنامه بود. علاوه بر اسکار، «مرا با نامت صدا کن» در جشنواره های معتبر دیگری نیز درخشید. از جمله این افتخارات می توان به نامزدی در جوایز گلدن گلوب (سه نامزدی شامل بهترین فیلم درام و بهترین بازیگر مرد درام)، جوایز بفتا (چهار نامزدی) و کسب جوایز متعدد از جشنواره های فیلم مستقل و انجمن های منتقدان اشاره کرد که همگی بر کیفیت بالای هنری و اجرایی فیلم تأکید داشتند.

نگاه منتقدان و دلیل محبوبیت

منتقدان سینمایی در سراسر جهان، «مرا با نامت صدا کن» را به دلیل کارگردانی استادانه، فیلمنامه ظریف، بازی های استثنایی و فضاسازی رؤیایی آن ستودند. وب سایت های جمع آوری نقد مانند Rotten Tomatoes و Metacritic، امتیازات بسیار بالایی به این فیلم اختصاص دادند که نشان دهنده اجماع مثبت منتقدان بود. بسیاری از منتقدان، فیلم را به خاطر صداقت و واقع گرایی در به تصویر کشیدن عشق و بلوغ، و همچنین پرهیز از کلیشه ها و دراماتیزه کردن بی مورد، تحسین کردند. محبوبیت گسترده فیلم نیز به دلیل توانایی آن در برقراری ارتباط با مخاطب از طریق مضامین جهانی عشق، فقدان و پذیرش بود. این فیلم توانست مرزهای ژانری را درنوردد و از سوی طیف وسیعی از مخاطبان، از علاقه مندان به سینمای هنری گرفته تا تماشاگران عام، مورد استقبال قرار گیرد.

جایگاه مرا با نامت صدا کن در سینما و تریلوژی میل گوادانینو

فیلم «مرا با نامت صدا کن» نه تنها به عنوان یک اثر مستقل برجسته است، بلکه جایگاه ویژه ای در کارنامه لوکا گوادانینو و سینمای معاصر دارد. این فیلم به عنوان حسن ختامی بر سه گانه غیررسمی کارگردان، موسوم به تریلوژی میل (Desire Trilogy) شناخته می شود که به بررسی ماهیت پیچیده تمایلات انسانی می پردازد.

ارتباط با من عشق هستم و شیرجه

تریلوژی میل لوکا گوادانینو با فیلم «من عشق هستم» (I Am Love) در سال ۲۰۰۹ آغاز شد و با «شیرجه» (A Bigger Splash) در سال ۲۰۱۵ ادامه یافت. هر سه فیلم، به شیوه های متفاوت، به موضوعات عشق، تمایل، هویت و پیامدهای کشف خود می پردازند و در محیط های لوکس و زیبای اروپایی روایت می شوند. در «من عشق هستم»، داستان زنی ایتالیایی را می بینیم که در میان روابط خشک و رسمی خانواده اش، به دنبال بیداری احساسات و تمایلات سرکوب شده خود است. «شیرجه» نیز به بررسی روابط پیچیده و پرشور میان چهار شخصیت در یک جزیره آفتابی می پردازد. «مرا با نامت صدا کن» با تمرکز بر عشق اول و بلوغ، این تریلوژی را با نگاهی نوستالژیک و عمیق به پایان می رساند و در هر سه فیلم، گوادانینو با استفاده از فضاسازی های بصری خیره کننده، موسیقی تأثیرگذار و بازی های قوی، به کاوش در عمیق ترین زوایای روح انسانی می پردازد. این سه گانه در کنار یکدیگر، تصویری جامع از پیچیدگی های میل و آرزو ارائه می دهند.

فیلم های مشابه برای علاقه مندان

برای علاقه مندان به «مرا با نامت صدا کن» که به دنبال آثاری با مضامین مشابه (عشق تابستانی، بلوغ، کشف هویت، روابط عمیق و غیرمتعارف) هستند، چندین فیلم دیگر نیز می توانند جذاب باشند. از جمله این آثار می توان به «آبی گرمترین رنگ است» (Blue Is the Warmest Color) اشاره کرد که به بررسی رابطه عاشقانه پیچیده و پرشور دو زن می پردازد. فیلم «مونلایت» (Moonlight)، برنده اسکار بهترین فیلم، نیز اثری عمیق درباره بلوغ، هویت جنسی و جستجو برای عشق و پذیرش است که در بستری اجتماعی متفاوت روایت می شود. «داستان های کنتربری» (Canterbury Tales) یا «نورمن» (Norman) و همچنین فیلم های «یک مرد مجرد» (A Single Man) به کارگردانی تام فورد و «آفتاب سوزان» (L’Avventura) ساخته میکل آنجلو آنتونیونی، هر یک به نوعی به مضامین مشابهی از روابط انسانی، تنهایی و جستجو برای معنا در زندگی می پردازند و می توانند مکمل تجربه تماشای «مرا با نامت صدا کن» باشند.

نتیجه گیری: میراث ابدی مرا با نامت صدا کن

فیلم «مرا با نامت صدا کن» اثری فراتر از یک درام عاشقانه ساده است؛ این فیلم کاوشی عمیق در ماهیت شکننده و قدرتمند عشق اول، پیچیدگی های بلوغ و اهمیت پذیرش بی قید و شرط هویت است. لوکا گوادانینو با مهارت کارگردانی بی نظیر، فیلمنامه ای لطیف، بازی های خیره کننده و فضاسازی های بصری و موسیقایی استادانه، موفق به خلق جهانی شده است که در آن، لحظات زودگذر تابستان ۱۹۸۳ ایتالیا، به نمادی از جاودانگی احساسات انسانی تبدیل می شوند.

پیام اصلی فیلم، یادآوری ارزش بی بهای تجربه کردن کامل زندگی، اعم از شادی ها و غم های آن، است. مونولوگ تأثیرگذار پدر الیو، به عنوان قلب تپنده فیلم، ما را به پذیرش دردهای عشق و از دست دادن به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از فرآیند رشد و خودشناسی دعوت می کند. «مرا با نامت صدا کن» نه تنها به دلیل بازتاب صادقانه یک عشق خاص، بلکه به خاطر پیام جهانی اش درباره انسانیت، همدلی و اهمیت زندگی در لحظه، در یادها می ماند. این فیلم یک دعوت است به تماشای زیبایی های جهان، کشف زوایای پنهان روح خود و تجربه کردن کامل عمق احساسات، تا بتوانیم از دل هر تجربه، حتی اگر با اندوهی عمیق همراه باشد، به رشد و بلوغی والاتر دست یابیم.

نمایش بیشتر